حرفى از دنيا نزنيد

حرفى از دنيا نزنيد

نكته اى بلند از استادم ، شادروان جناب علامه آقا سيد محمد حسن الهى طباطبايى تبريزى ، جانم به فدايش ، به يادگار دارم . روزى در شيخان قم به حضور مباركش افتخار تشرف داشتم و هيچ گاه در محضر فرخنده اش يك كلمه از دنيا و از كسى گله و شكوى و حرف كم و زياد مادّى نشنيدم ؛ دنيا را آب ببرد او را خواب ببرد، فرمود: آقا، انسانها معادن اند، بايد معدنها را درآورد.(171) غرض ‍ آن جناب اين كه همچنان كه كوه ها داراى معادن طلا و نقره و الماس و فيروزه و غيرها هستند، انسانها نيز مانند كوه ها دارى معادن گوناگون حقايق و معارف اند، بايد هر كسى كوه وجودش را بشكافد و آن معادن را استخراج كند، يعنى در روانشناسى بكوشد تا آب زندگى از او بجوشد. البته اين سخن را عمق ديگر است ، صبر كن تا صبح دولتش بدمد.(172)

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.