سيماى حضرت على عليه السلام
معجزه على ، سرچشمه ولايت
كرده ز خارا خمير همچو امير غدير |
وز كف او پر فطير پشت تنور دمن |
قصه خمير حضرت امير غدير آن چنان بود كه وقتى اصحاب راشدين به غزا مى رفتند از آبادانى دور افتاده گذار ايشان به كوهى افتاد كه از زاد و توشه هيچ جيز يافت نمى شد. اصحاب و احباب از آتش جوع تنور معده را افروخته يافتند و چون لاله در آن به قرص هاى سوخته راضى گشتند. على سرچشمه ولايت به يمن معجز حضرت رسالت صلى الله عليه و آله و سلم پاره اى از سنگ خارا (را) در زير دست خمير نمود، و بر تابه خاك قرصى چند پخته باب ولايت گشود، و آتش جوع ياران را بدان فرو نشانيد و جمعى را بر آن كوه از گرسنگى رهانيد، و اين خارق عادت از ديگ جوش و خروش آن بحر ولايت مشهور و معروف است ، چنان كه گفته اند:
چون دست شاه ولايت ز سنگ بهر محب |
نمود بر طرف پشته قرص نان نرگس (206) |
|