((بنده حريم اساتيد را بسيار بسيار حفظ مى كردم ، سعى مى كردم در حضور استاد به ديوار تكيه ندهم . سعى مى كردم چهار زانو بنشينم ، حرف را مواظب بودم زياد تكرار نكنم ، چون و چرا نمى كردم كه مبادا سبب رنجش استاد بشود، مثلا من يك وقتى محضر همين آقاى قمشه اى (مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى ) نشسته بودم ، خم شدم و كف پاى ايشان را بوسيدم ، ايشان برگشتند و به من فرمودند: چرا اين كار را كردى ؟ گفتم : من لياقت ندارم كه دست شما را ببوسم براى بنده خيلى مايه مباهات است خوب چرا اين كار را نكنم ؟…))(297) |