17 : دستورالعملى از حاج ميرزا ملكى تبريزى در رابطه با آداب قرآن و دعا

17 : دستورالعملى از حاج ميرزا ملكى تبريزى در رابطه با آداب قرآن و دعا (75)
عارف كامل و عوامل عالم مرحوم حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى در كتاب المراقبات فى اعمال السنه بعد از ذكر مطالبى به آداب و آيين قرآن و دعا مى پردازد و مى گويد:
… بجاست كه پاره اى از اداب و آيينهاى قرائت قرآن و دعا را در اينجا بياوريم و تفصيل آن را به جاى خود واگذاريم ، و چون قرآن در فضيلت بر دعا تقدم و پيشى دارد، نخست از آداب قرائت قرآن سخن مى گوييم :
آداب قرائت قرآن
از آنجا كه خداوند در ايه افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها (76)آنان را كه در قرآن به تدبر نمى نگرند، با زبانى سرزنش آميز نكوهيده است ، نخستين و مهمترين ادب و آيين تلاوت قرآن ، تدبر و تامل در آن است ، زيرا آن كه در قرآن به تدبر بنگرد، ناگزير به اندازه تدبر و تامل خويش ‍ شكوه و عظمت قرآن و آورنده قرآن و معانى و مفاهيم آن را در خواهد يافت ، و همين درك و دريافت سبب خواهد شد تا به هنگام قرائت ، ذهن و ضمير خويش را از پراكندگى دور دارد و بر تامل و تدبر خويش در فهم معانى و مقاصد قرآن بيفزايد، و از آنچه را فهم آن ها را مى بندد، بپرهيزد و هر امر و نهى و حكم و دستور و پند و موعظه اى مى بيند، همه را ويژه خود بپندارد، اينجاست كه قرائت و تدبر قرآن بر او اثر مى گذارد، و روح و جان او را بر مى انگيزد و از اين پس است كه به دنياهايى نيكو و نورانى راه مى يابد، و به مقامهايى بس والا و بالا فرا مى رسد.
اينها پاره اى از آداب و آيينهاى قرائت قرآن كه برخى از آنها واجب و بايسته است و بر خى ديگر اگر واجب نباشد، بس ارجمند و گرانبهاست .


چگونه در قرآن تدبر و انديشه كنيم ؟
اينك بجاست براى نشان دادن شيوه تدبر در قرآن و دريافت معانى آن ، نمونه و مثالى بياوريم ، باشد كه كسانى را به كار ايد، مثلا كسى كه در سوره واقعه مى خواند افرايتم الماء الذى تشربون (77)نبايد از واژه آب ، تنها به همان معنى ظاهر و مزه ويژه آن بسنده كند، بلكه بايد از ابعاد ديگرى نيز در آن انديشه و تامل كند، مثلا در اين بينديشد كه اين همه گياهان رنگارنگ و حيوانات گونه گون كه جهان را انباشته اند، همه و همه از آب آفريده شده اند، در اين بينديشد كه از همين آب ، انسان آفريده شده ، كه افزون بر شگفتيهاى ظاهرى چون چشم و گوش و زبان و…، باطن و نيروهاى باطنى او آن چنان شگفت و پرتوانند كه مى توانند او را تا بلندترين پايگاه عقلانى و معنوى فرا برند، در اين بينديشد كه همين انسان آفريده از آب ، باطنى آن چنان عظيم و شگفت وگسترده دارد كه گويا همه جهان جدا و مستقل شمرده مى شود. جهان اصغردر برابر جهان آفرينش كه جهان اكبراست .
موانع فهم قرآن
خواننده قرآن براى درك و دريافت بيشتر و بهتر مقاصد قرآنى ، افزون بر تدبر و تامل بايد بكوشد تا آنچه فهم و دريافت معانى قرآن را جلو مى گيرد نيز از خود دور دارد، وگرنه از خواندن قرآن نه تنها آن گونه كه بايد بهره نخواهد برد، كه گاه زيان ههم خواهد ديد. براى آنچه فهم قرآن را جلو مى گيرد مواردى بر شمردند، اينك برخى از آنها:
1 – برخى از صفات پست و پليد و پاره اى از خوهاى زشت و پلشت كه دل را تيره مى كند، ذهن و ضمير را نيز از دريافت معانى و مقاصد قرآن ناتوان مى سازد، بر اين نكته در خود قرآن هم اشاراتى آمده است ، مثلا در آيه كذلك يطبع الله على كل قلب متكبر جبار (78)سخن اين است كه خداوند بر دلهاى مغروران و زورگويان كه خود را بزرگ مى شمارند و به ديگران به ديده حقارت مى نگرند و بر آنان ستم روا مى دارند، مهر نهاده است و راه درك و دريافت آن ها را بسته است .
2 – شيوه ناروايى را مذهب گرفتن و بر آن تعصب و پاى فشردن و جز آن را باطل و بيراهه
شمردن نيز راه را بر فهم و دريافت بركات قرآن مى بندد، زيرا چه بسا به هنگام قرائت ، بارقه هايى از حقيقت قرآن بر چنين كسى جلوه كند و دريافتهايى حق و درست بر او آشكار شود، اما او آنها را از اين روى كه با باورهاى پيشين او همخوان نيستند، نپذيرد و از آنها روى گرداند، دست كم آنها را به گونه اى كه با باورهاى پيشين او همخوان شوند، تاويل و توجيه كند، چنين كسى همواره از دريافت مقاصد و حقايق قرآن دور خواهد ماند مگر اينكه از تعصب و پافشارى بر باورهاى ناروايى خويش دست بشويد.
آداب دعا
بارى دعا را آداب و آيينهاى ويژه اى است كه اينك پاره اى از آنها را با بهره گيرى از روايات و احاديثى كه در اين باره هست ، مى آوريم :
1 – اميدوارى به خدا و نوميدى از هر چه جز او (ست )
از آداب دعا اين است كه دعا كننده در بر آمدن و روا شدن نياز خويش تنها به خدا اميد بندد و از هر چه و هر كه جز او(ست )، اميد ببرد، و در آيه شريفه و ادعوه خوفا و طمعا ) (:: او را از روى ترس و اميد بخوانيد) به اين ادب اشارتى شده است .
از پيامبر اكرم گزارش شد كه فرمود: با يقين به اجابت ، خدا را بخوانيد و دعا و در خواست خود بدو بريد.(:: ادعوا الله و انتم موقنون بالاجابه )
2 – پرهيز از گناه بويژه ستم به جان و جاه و مال مردم :
از ديگر آداب دعا اين است كه دعا كننده بايد از گناهكارى بويژه دراز دستى و ستمكارى و حرامخوارى پرهيز كند، دست ستم از جان و مال و آبرو مردم كوتاه دارد و كردار خويش پسنديده سازد، اينك چند روايت :
از پيامبر (ص ) روايت شده هر كس دوست دارد دعايش اجابت شود، بر اوست كه كسب و كار و خورد و خوراكش را حلال و پاك سازد، يعنى از كلاهبردارى و حرامخوارى بپرهيزد.
در سفارشهاى خدا به عيسى (ع )آمدن : به ستمگران بنى اسرائيل بگو: در حال حرامخورى و بت پرستى مرا نخوانند، كه من سوگند خورده ام هر كه مرا بخواند اجابتش كنم ، و اجابت من اينان را تا آن گاه كه در حرامخوارى و بت پرستى هستند، جز لعن و نفرين نيست .
زمينه هاى اجابت دعا
افزون بر صفات ياد شده كه اجابت دعا را جلو مى گيرند، آداب و آيينهاى ديگر نيز هستند كه زمينه اجابت را فراهم مى سازند، و بر دعا كننده است كه آنها را رعايت كند و پاس دارد، اينك برخى از آن زمينه ها:
1 – تضرع و گريه
از خوف و خشيت خداا گريستن و با زارى و تضرع رو بدو كردن و سر بر آستان او ساييدن ، از آداب و آيينهاى بندگى است ، و افزون بر پيامدهاى نيكوى فراوانى كه دارد، از زمينه هاى استجابت دعا نيز هست ، اينك چند روايت :
در روايتى آمده : در ميان بهشت و دوزخ گردنه اى است كه جز گريه كنندگان از خشيت خدا هيچ كس از آن نمى گذرد.(:: بين الجنه و النار عقبه لا يجوز منها الا البكاوون من خشيه الله . )
از پيامبر (ص ) گزارش شده : خداوند به عزت خويش سوگند ياد كرده كه بندگان من قدر و قيمت گريه را نمى دانند و خبر ندارند كه من براى گريه آنان چه بهاى سنگين و چه پاداش شيرينى اندوخته ام ، براى آنان در جوار و كنار خويش كاخى ويژه ففراهم كرده ام و كسى را در آن كاخ با آنان شريك نساخته ام .
2 – سپاس و ستايش و عذر و پوزش
از ديگر آداب دعا، خدا را ستايش كردن و بزرگ داشتن است ، از اميرالمؤ منين (ع )پرسيدند: خدا را چگونه ستايش كنيم و بزرگ شماريم ؟ فرمود: بگوييد: يا من اقرب الى من حبل الوريد، يا من يحول بين المر ء و قلبه ، يا من هو بالمنظر الاعلى و بالافق المبين ، يا من ليس كمثله شيى ء
به هنگام ستايش نيز بجاست كه خدا را با اسما و صفاتى كه با دعا و نياز ما تناسب دارد بخوانيم ، نعمتها و بخششهاى او را ياد كنيم و آنها را شكر و سپاس گزاريم ، سپس گناهان خويش را ياد كنيم و از آنها عذر و پوزش ‍ بخواهيم .
3 – درنگ و تامل و اصرار و پافشارى
نيز بجاست كه دعا كننده در دعاى خويش درنگ و تامل كند، از عجله و شتاب بپرهيزد، و بر آنچه مى خواهد اصرار و پافشارى كند – كه خدا بنده اى را كه در دعاو نياز خويش لجاجت و پافشارى مى كند، دوست دارد – و دست كم دعاى خويش را سه بار تكرار كند.
4 – از چشم مردم دور داشتن
نيز بجاست در خلوت و پنهانى ، دور از چشم مردم به دعا ايستد، تا هم از آفت ريا دور ماند و هم فرمان خدا را كه فرمود: پنهانى دعا كنيد.
به جاى آورده باشد، و در روايت نيز آمده كه : يك دعاى پنهان با هفتاد دعاى آشكار برابرى مى كند(:: دعا السر يعدل سبعين دعوه فى العلانيه )
5 – خضوع و خشوع
از ديگر آداب دعا اين است كه بايد با دلى خاشع و بدنى خاضع به خدا رو كرد و با كوچكسارى و چرب زبانى هر چه بيشتر، درخواست و نياز بدو برد.
روايت شده كه خداوند به عيسى (ع )فرمود: يا عيسى ! مرا بخوان چونان غريق بيچاره اى كه جز من پناهى نمى شناسد، با شكسته دلى مرا بخوان ، در خلوت و تهايى ، بسيارمرا ياد كن ، دوست دارم كه با چرب زبانى و چاپلوسى و با تملق و خاكسارى مرا بخوانى ، البته از روى صنده دلى و بيدارى و نه از روى غفلت و خوابزدگى ، دوست دارم كه صداى غمزده و آواى اندوه بارت را به گوش من برسانى .
نيز روايت شده كه خداوند به موسى (ع ) فرمود: موسى ! هرگاه مرا بخوانى ، ترسان و لرزان مرا بخوان ، با خوف و خشيت چهره بر خاك بمال و سر به سجده گذار، دل شكسته و ترسان با من راز و نياز كن .
دلت را با خشيت بميران ، با ژوليدگى و شوريدگى به من رو كن ، چونان كسى كه از ترس دشمن مى گريزد، فرياد مى كشد و يارى مى خواهد، تو نيز از ترس گناهانت فرياد بكش و از من يارى خواه كه من خوب يار و ياورى براى بندگانم هستم .
6 – انگشترى به دست داشتن
از ديگر آداب دعا انگشتر فيروزه يا عقيق به دست داشتن است و روايت شده كه خداوند فرمود: من شرم دارم كه دستى را كه انگشترى فيروزه يا عقيق در انگشت باشد، نوميد برگردانم .از امام صادق (ع )نيز روايت شده : هستى كه با انگشترى عقيق در انگشت به سوى خدا بال رود، نزد او از هر دست ديگرى عزيزتر است .