بایگانی ماهانه: آوریل 2018

? جهیزیه و مهریه‌ی جاهلی

? جهیزیه و مهریه‌ی جاهلی رهبرانقلاب: ❌ در زمان جاهلیت، اَشراف عرب وقتی می‌خواستند دختر شوهر دهند، جهیزیه‌ها درست میكردند. مثلاً بعضی‌ها مهریه دخترشان را طلاهای سنگین، صد شتر یا ده‌هزار دینار قرار میدادند. ۸۱/۶/۲۶ ✅ بهترینِ همه دخترانِ و پسرانِ عالم با هم ازدواج كردند درحالی كه مهریه، مِهرُالسُنّه بود و جهیزیه هم بسیار مختصر. ۸۱/۱۲/۱۳ ? مهریه سنگین …

ادامه نوشته »

☘️ چقدر میخواهی بخوابی؟!☘️

☘️ چقدر میخواهی بخوابی؟!☘️ ? آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): •★• استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) مےفرمودند: آن قدر درقبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد، یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است. •★• پیامبر اکرم صلےالله علیہ وآله می فرمایند: «وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیكه خواب آلود است،» …

ادامه نوشته »

شهيد حسين ثامني

اي مسئولين توجه داشته باشيد امروز مسئوليت حفاظت از خون شهيدان در درجه اول به عهده شماست مبادا بين صحبت و رفتارتان با اين ملت شهيدپرور با مقامات بالاتر فرق كند. خود را عاقل و متعهد و حافظ اسلام و ديگران را بدخواه و جاهل ندانيد، در خود بيشتر دقت كنيد، مبادا جلوي خدمت مخلصان را بگيريد. شهيد حسين ثامني …

ادامه نوشته »

? #بی_تو_هرگز ? شهید سیدعلی حسینی ? قسمت بیست و سوم

? #بی_تو_هرگز ? شهید سیدعلی حسینی ? قسمت بیست و سوم وضو گرفتم و ایستادم به نماز، با یه وجود خسته و شکسته. اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا. خیلی چیزها یاد گرفته بودم، اما اگر مجبور می شدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم، مثل این بود که تمام این …

ادامه نوشته »

#شھیدحسین‌محرابی

?خواهرم چادرت رامحکم بگیر و امیدوار باش به وعده‌ی شهدا که هر خانمے چادر به سر ڪند و عفت ورزد، سفارشش را به مولایم امام حسین “ع” میڪنم… #شھیدحسین‌محرابی ✅ @Ebrahimhadi

ادامه نوشته »

آسوده خاطرم . . .

آسوده خاطرم . . . که تــ?ــو در خاطر منی… امّـا…? دلمان تنگ، زمین تنگ زمان پر حسرت تو دلت شاد.. چه آرام درآغوش خدا? ✅ @Ebrahimhadi

ادامه نوشته »

? #بی_تو_هرگز ? شهید سیدعلی حسینی ? قسمت بیست و دوم

? #بی_تو_هرگز ? شهید سیدعلی حسینی ? قسمت بیست و دوم وقتی برمی گشتم خونه، تازه جنگ دیگه ای شروع می شد. مثل مرده ها روی تخت می افتادم. حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم. تمام فشارها و درگیری ها با من وارد خونه می شد و بدتر از همه شیطان، کوچک ترین لحظه ای رهام نمی …

ادامه نوشته »

به نام خدا

به نام خدا ?یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد… نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید… ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا …

ادامه نوشته »