كتاب : داستانهاى بحارالانوار جلد 1

(20) حضرت فاطمه عليهاالسلام و ارزش تعليم

(20) حضرت فاطمه عليهاالسلام و ارزش تعليم زنى خدمت حضرت فاطمه عليهاالسلام رسيد و گفت : – مادر ناتوانى دارم كه در مسائل نمازش به مساءله مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاد كه سؤ ال كنم . حضرت فاطمه عليهاالسلام جواب آن مساءله را داد. آن زن همين طور مساءله ديگرى پرسيد تا ده مساءله شد. حضرت همه …

ادامه نوشته »

(19) تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام

(19) تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام اميرالمؤ منين عليه السلام به يكى از اصحاب فرمود: – مى خواهى از وضع خود و فاطمه عليهاالسلام براى تو صحبت كنم ؟ فاطمه در خانه من آن قدر آب آورد كه آثار مشك بر سينه اش پيدا بود و آن قدر آسياب كرد كه دست هايش پينه بست و چنان در نظافت و پاك …

ادامه نوشته »

(18) جهيزيه حضرت زهرا عليهاالسلام

(18) جهيزيه حضرت زهرا عليهاالسلام هنگامى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم قصد داشت حضرت زهرا عليهاالسلام را براى على تزويج كند، فرمود: – اى على ! برخيز و زرهت را بفروش ! على عليه السلام هم آن را فروخت و پولش را براى خريد جهيزيه در اختيار حضرت گذاشت . سپس پيامبر صلى الله عليه و آله …

ادامه نوشته »

(17) مراسم خواستگارى حضرت فاطمه عليهاالسلام

(17) مراسم خواستگارى حضرت فاطمه عليهاالسلام على عليه السلام مى فرمايد: برخى از صحابه نزد من آمدند و گفتند: – چه مى شود محضر رسول الله صلى الله عليه و آله برسى و درباره ازدواج فاطمه عليه السلام با ايشان سخن بگويى ! من خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيدم ، هنگامى كه مرا ديدند، خنده اى بر …

ادامه نوشته »

(16) وقتى عمر از على عليه السلام مى گويد!

(16) وقتى عمر از على عليه السلام مى گويد! ابووائل نقل مى كند، روزى همراه عمربن خطاب بودم ، عمر برگشت ترسناك به عقب نگاه كرد. گفتم : چرا ترسيدى ؟ گفت : – واى بر تو! مگر شير درنده ، انسان بخشنده ، شكافنده صفوف شجاعان و كوبنده طغيان گران و ستم پيشگان را نمى بينى ؟ گفتم : …

ادامه نوشته »

(15) على عليه السلام و يتيمان

(15) على عليه السلام و يتيمان روزى حضرت على عليه السلام مشاهده نمود زنى مشك آبى به دوش ‍ گرفته و مى رود. مشك آب را از او گرفت و به مقصد رساند؛ ضمنا از وضع او پرسش نمود. زن گفت : على بن ابى طالب همسرم را به ماءموريت فرستاد و او كشته شد و حال چند كودك يتيم …

ادامه نوشته »

(14) على عليه السلام و بيت المال

(14) على عليه السلام و بيت المال زاذان نقل مى كند: من با قنبر غلام امام على عليه السلام محضر اميرالمؤ منين وارد شديم قنبر گفت : يا اميرالمؤ منين چيزى براى شما ذخيره كرده ام ! حضرت فرمود: – آن چيست ؟ عرض كرد: تعدادى ظرف طلا و نقره ! چون ديدم تمام اموال غنائم را تقسيم كردى و …

ادامه نوشته »

(13) جوان قانون شكن

(13) جوان قانون شكن روزى عليه السلام در شدت گرما بيرون از منزل بود سعد پسر قيس ‍ حضرت را ديد و پرسيد: – يا اميرالمؤ منين ! در اين گرماى شديد چرا از خانه بيرون آمديد؟ فرمود: – براى اينكه ستمديده اى را يارى كنم ، يا سوخته دلى را پناه دهم . در اين ميان زنى در حالت …

ادامه نوشته »

(12) در وادى يابس چه گذشت ؟

(12) در وادى يابس چه گذشت ؟ ابوبصير مى گويد: از امام صادق (ع ) در مورد سوره والعاديات پرسيدم ، امام (ع ) فرمود: اين سوره در ماجراى وادى يابس (بيابان خشك ) نازل شده است . پرسيدم : قضيه وادى يابس از چه قرار بود. امام صادق عليه السلام فرمود: – در بيابان يابس دوازده هزار نفر سواره …

ادامه نوشته »

(11) على عليه السلام از عدالت مى گويد

(11) على عليه السلام از عدالت مى گويد يكى از خصوصيات حضرت على عليه السلام اين بود كه بيت المال را به طور مساوى ميان مردم تقسيم مى كرد و بين مسلمانان تبعيض قايل نمى شد؛ اين امر باعث شده بود، برخى از طرفداران تبعيض و انحصار طلب ها به معاويه بپيوندند. عده اى از دوستان على عليه السلام به …

ادامه نوشته »