اسلام شناسي

حكايت آموزنده 3

شیطان نزد پیامبران الهى مى آمد و بیشتر از همه با حضرت یحیى انس ‍ داشت . روزى حضرت یحیى به او گفت : من از تو سؤالى دارم . شیطان در پاسخ گفت : مقام تو بالاتر از آن است سؤال تو را جواب ندهم ، هر چه مى خواهى بپرس ‍ من پاسخ خواهم داد. حضرت یحیى : …

ادامه نوشته »

حکایات آموزنده2

خداوند در گذشته ، دو فرشته فرستاد تا اهل شهرى را هلاك كنند، هنگامى كه دو ملك براى انجام ماءموریت به آن شهر رسیدند، به مرد عابدى برخوردند كه در دل شب ایستاده و با گریه و زارى عبادت مى كند. یكى از فرشته ها به دیگرى گفت : این مرد را مى بینى ! كه چگونه گریه و زارى …

ادامه نوشته »

حکایات آموزنده

عالمى نزد عابدى رفت و از او پرسید: نماز خواندنت چگونه است ؟ عابد: از عبادت مثل من عابد مى پرسى ؟ با اینكه نمازم خیلى طول مى كشد، من از فلان وقت تا فلان وقت مشغول عبادت هستم . عالم : گریه ات هنگام راز و نیاز چگونه است ؟ عابد: چنان مى گریم كه اشكهایم جارى مى گردد. …

ادامه نوشته »