اسلام شناسي

حکایت آموزنده 6

معلى بن خیس مى گوید: در یكى از شب هاى بارانى ، امام صادق علیه السلام از تاریكى شب استفاده كردند و تنها از منزل بیرون آمده ، به طرف ((ظله بنى ساعده ))(سایبانى كه مردم روزها براى در امان بودن از گرماى طاقت فرسا به زیر آن جمع مى شدند و شب هنگام مكان مناسبى بود براى فقرا و …

ادامه نوشته »

حکایت آموزنده 5

هارون پسر جهم نقل مى كند: هنگامى كه حضرت صادق علیه السلام در ((حیره )) منصور دوانیقى را ملاقات نمود، من در خدمت ایشان بودم . یكى از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه كرده بود. عده زیادى از اعیان و اشراف را براى ولیمه دعوت كرد. امام صادق علیه السلام نیز از جمله دعوت شدگان بودند. سفره آماده …

ادامه نوشته »

حکایت آموزنده 4

حضرت موسى علیه السلام در حالى كه به بررسى اعمال بندگان الهى مشغول بود، نزد عابدترین مردم رفت . شب كه فرا رسید، عابد درخت انارى را كه در كنارش بود تكان داد و دو عدد انار افتاد. رو به موسى كرد و گفت : اى بنده خدا تو كیستى ؟ تو باید بنده صالح خدا باشى ؟ زیرا كه …

ادامه نوشته »

حكايت آموزنده 3

شیطان نزد پیامبران الهى مى آمد و بیشتر از همه با حضرت یحیى انس ‍ داشت . روزى حضرت یحیى به او گفت : من از تو سؤالى دارم . شیطان در پاسخ گفت : مقام تو بالاتر از آن است سؤال تو را جواب ندهم ، هر چه مى خواهى بپرس ‍ من پاسخ خواهم داد. حضرت یحیى : …

ادامه نوشته »

حکایات آموزنده2

خداوند در گذشته ، دو فرشته فرستاد تا اهل شهرى را هلاك كنند، هنگامى كه دو ملك براى انجام ماءموریت به آن شهر رسیدند، به مرد عابدى برخوردند كه در دل شب ایستاده و با گریه و زارى عبادت مى كند. یكى از فرشته ها به دیگرى گفت : این مرد را مى بینى ! كه چگونه گریه و زارى …

ادامه نوشته »

حکایات آموزنده

عالمى نزد عابدى رفت و از او پرسید: نماز خواندنت چگونه است ؟ عابد: از عبادت مثل من عابد مى پرسى ؟ با اینكه نمازم خیلى طول مى كشد، من از فلان وقت تا فلان وقت مشغول عبادت هستم . عالم : گریه ات هنگام راز و نیاز چگونه است ؟ عابد: چنان مى گریم كه اشكهایم جارى مى گردد. …

ادامه نوشته »