رود آيينه تو مى رسى مثل ماه روشن، بزير پايت ستاره جارى نمى توان از تو در غزل گفت؛ ترا ابديا ترا ازل گفت چه ميکنيکه به شوق نامت دراين غزلهاى خشک وبيروح ميان بغض سياه ساکت، تو ميرسياى گلوى عاشق! فروغ شبهاست خواندن …
ادامه نوشته »رود آيينه تو مى رسى مثل ماه روشن، بزير پايت ستاره جارى نمى توان از تو در غزل گفت؛ ترا ابديا ترا ازل گفت چه ميکنيکه به شوق نامت دراين غزلهاى خشک وبيروح ميان بغض سياه ساکت، تو ميرسياى گلوى عاشق! فروغ شبهاست خواندن …
ادامه نوشته »