سوار سبزپوش من امشب زار مى نالم چرا مولا نمى آيى؟ دلم را نذر کردم تا به چشمانت بياويزم طلسم انتظار کهنه ى چشم مراکافيست تمام جاده ها چشم انتظار مقدمت هستند ببين در انتظارم تا نثار مقدمت سازم زمين آئينه ى تاريکى وکفر وتفرعن شد تو گفتى جمعه ى موعود مى آيم؛ نميدانم چرا اى صبح بى پايانترين …
ادامه نوشته »