بایگانی برچسب: كتاب : داستانها و پندها جلد 1

بهلول و ابوحنيفه

روزى بهلول از مجلس درس ابوحنيفه گذر مى كرد او را مشغول تدريس ديد و شنيد كه ابوحنيفه مى گفت حضرت صادق عليه السلام مطالبى ميگويد كه من آنها را نمى پسندم

ادامه نوشته »

دنياى شگفت انگيز آفريده ها

سيّاحى از جنگلى ميگذشت چشمش بگنجشكى افتاد كه بر روى درختى نشسته و با وضعيكه اضطراب و وحشت از آن آشكار بود صداهاى پى درپى مى داد آشفتگى گنجشك توجّه سياح را بخود جلب نمود و دقت كرده ديد در هر چند ثانيه آن حيوان حركت مينمايد و بر گرد

ادامه نوشته »

نامه محبت آميز

على اسكافى ميگويد: من منشى امير بغداد بودم و مدتها در اين سمت انجام وظيفه مى كردم . ناگاه اوضاعم دگرگون شد و روزگارم به تيرگى گرائيد.

ادامه نوشته »

جنايت يك پدر

قيس بن عاصم ، در ايام جاهليت از اشراف و رؤ ساء قبائل بود. پس از ظهور اسلام ايمان آورد. روزى در سنين پيرى بمنظور جستجوى راه مغفرت الهى و جبران خطاهاى گذشته خود شرفياب محضر رسول اكرم (ص ) گرديد و گفت :

ادامه نوشته »

خداشناسى پيرزن

اميرالمؤ منين عليه السلام با جمعى از پيروان در معبرى عبور مينمود، پيرزنى را ديد كه با چرخ نخ ‌ريسى خود مشغول رشتن پنبه است پرسيد پيرزن (بماذا عرفت ربك ) خداى را بچه چيز شناختى ؟

ادامه نوشته »

خداشناسى كودك

چون هنگام آن رسيد كه آفتاب دولت ابراهيم خليل عليه السلام از مشرق سعادت طلوع كند منجمان نمرود را اطلاع دادند كه امسال پسرى بوجود خواهد آمد كه ملت تو بر دست او زايل مى شود نمرود دستور داد هر پسرى كه در عرصه ملك او بوجود آيد او را بكشند تا موقع ولادت ابراهيم رسيد. و ذات مبارك او …

ادامه نوشته »

كليد نجات

مردى خدمت حضرت رسول (ص ) آمد و عرض كرد مرا راهنمائى كن به نافعترين كارها حضرت فرمود: اصدق و لا تكذب و اذنب من المعاصى ما شئت راستگوئى را پيشه كن و از دروغ بپرهيز هر گناه ديگرى مى خواهى انجام ده ، از اين سخن مرد در شگفت شد و فرمايش ‍ آنجناب را پذيرفته و مرخص گرديد.

ادامه نوشته »

مقدمه

جلد اول از مجموعه داستانها و پندها كه اكنون پيش روى شماست چيزى جز ادامه راه شهيد فرزانه راه علم و فضيلت ، آيت الله مرتضى مطهرى در دو جلد كتاب نفيس و ارزنده داستان راستان نيست ،

ادامه نوشته »