علامه طهرانی(ره): «اگر شخصی در ملت اسلام کارهایش طبق خواهش های خود باشد و از تبعیت امام زنده سرپیچی کند، چه تفاوتی دارد با مردم اهل جاهلیت؟ آنها خودسر بودند این نیز خودسر است، اگر ربط واقعی با امام نباشد چه تفاوتی بین آن صورت و این صورت؟ چون حقیقت عدم ربط، که ظلمت میل نفسانی است، در هر دو …
ادامه نوشته »چرا و چگونه است، که ما
حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری: چرا و چگونه است، که ما بدون امام زمان علیه السلام ، می توانیم زندگی کنیم ؟! ?در محــــــ علماء ـــــــضر
ادامه نوشته »«کسی که به نامحرم نگاه میکند
آیت الله جوادی آملی(حفظه الله): «کسی که به نامحرم نگاه میکند مریض است و برخی زنان هم از نشان دادن خود به دیگران لذت میبرند ولی مردم جامعه با #نهی_از_منکر که همان انزجار نسبت به بدحجابی است، میتوانند این بیماری را ریشه کن، و جامعه را از آن رها سازند.»[۹۵/۵/۲۰] ?در محــــــــ علماء ـــــــــضر
ادامه نوشته »حجت الاسلام شیخ یونس استاد سرایی رشتی، مشهور به “میرزا کوچک جنگلی
《ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنان نوع بشر، بی تفاوت بمانیم و مظلومان و رنجبران بیچاره را زیر فشار ظالمان و ستمگران تنها بگذاریم.》 ? ۱۱ آذر سالگرد شهادت، حجت الاسلام شیخ یونس استاد سرایی رشتی، مشهور به “میرزا کوچک جنگلی”، رهبر نهضت اسلامی جنگل، به دست مزدوران انگلیس است. ?در محــــــ علماء ــــــــضر
ادامه نوشته »«بدترین سخن این است
آیت الله فاطمینیا: «بدترین سخن این است ڪه دعاکردم ونشد، زیارت رفتم ونشد!این نشدها شیطانی است. هیچ دعاکنندہ ای دست خالی برنمیگردد اگربه صلاح باشدهمان را و اگربه صلاحش نباشد بهتر از آنرامیدهند. ?در محــــــــ علماء ـــــــــضر
ادامه نوشته »? ولایت مرد در خانه …
? ولایت مرد در خانه … #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
ادامه نوشته »? هم قدم با خدا …
? هم قدم با خدا … #نکته_های_ناب
ادامه نوشته »? باز بارانی شدم انگار می آید كسی
? باز بارانی شدم انگار می آید كسی این تو و این نبض من ، بشمار، می آید كسی …
ادامه نوشته »بزرگترین مصیبت زندگی
جلسه هفتم آسیب شناسی سلوک انسانی در کلام امام رضا علیه السلام بزرگترین مصیبت زندگی، «نبود متخصص معصوم» است نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «در کنار هر مصیبتی، مصیبت فقدان من را یاد کنید تا آن مصیبت برای شما آسان شود». انسان در طول زندگی با مصائب مختلفی روبرو می شود. گاهی مصیبت مربوط به جنبه های …
ادامه نوشته »دست بـﮧ قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم
دست بـﮧ قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم اما نشد … خواستم از “دردم” بگویم دیدم دردِ شما ، خودِ (( من )) م … خواستم از “بـﮯ کسـﮯ” ام حرف بزنم دیدم 「تنها」 تر از شما در عالم نیست خواستم بگویم “دلم از روزگار گرفتـﮧ” دیدم خودم در 「خون بـﮧ دل」 کردنِ شما کم نگذاشتـﮧ ام … قلم …
ادامه نوشته »