ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﯼ ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ ﺁﻣﺪﯼ ﻣﻮﻻ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﺻﺒﺢ ﺁﻣﺪ ﻇﻬﺮ ﺷﺪ ﻣﻐﺮﺏ ﺭﺳﯿﺪ ﺁﻗﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﺷﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﮐﻨﻌﺎﻥ ﻭﻻﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﮐﻮﺭ ﺷﺪ ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﭼﺸﻤﻢ، ﯾﻮﺳﻒ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﯿﺎﻣﺪ
ادامه نوشته »صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد
صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد روز ما و شب ما منتظر توست بيا بر سر گنبد زرّين حسين بن علی پرچم کرب و بلا منتظر توست بيا
ادامه نوشته »ذرهها در طلب طلعت رویت با مهر
ذرهها در طلب طلعت رویت با مهر همعنان تاخته چون نوسفرانند هنوز طاقت از دست شد ای مردمک دیده! دمی پرده بگشای که مردم نگرانند هنوز
ادامه نوشته »از سراپرده غیبت، خبری باز فرست
از سراپرده غیبت، خبری باز فرست که خبریافتگان، بیخبرانند هنوز رهروان، در سفر بادیه حیران تواند با تو آن عهد که بستند، برآنند هنوز
ادامه نوشته »مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز چشم در راه تو صاحبنظرانند هنوز لالهها، شعلهکش از سینه داغند به دشت در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
ادامه نوشته »یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد…
ادامه نوشته »جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد
ادامه نوشته »یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
ادامه نوشته »کِلکِ مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
کِلکِ مشکین تو روزی که ز ما یاد کند ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند قاصد حضرت سلمی که سلامت بادش چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
ادامه نوشته »مهدی جان !
مهدی جان ! روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم … دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم …
ادامه نوشته »