پروردگارا! من کسی هستم

پروردگارا! من کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار تو را در نظر نگرفتم منم آن‌که هرگاه به گناهی دعوت می‌شدم شتابان به سویش می‌رفتم… پس با بردباری‌ات مهلتم دادی و با پرده‌پوشی‌ات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد برده‌ای و از مجازات گناهان من صرف نظر کرده‌ای، گویا تو از من …

ادامه نوشته »

نامۀ امیرالمؤمنین(ع) به جوانان: اگر می توانی، بارت را روی دوش نیازمندان بینداز!

نامۀ امیرالمؤمنین(ع) به جوانان: اگر می توانی، بارت را روی دوش نیازمندان بینداز! 🔸امیرالمؤمنین(ع): فرزندم! … اگر مستمندى را ديدى كه توشه‏‌ات را تا قيامت مىیبرد، و فردا كه به آن نياز دارى به تو باز می‌گرداند، كمك او را غنيمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالى دارى بيشتر انفاق كن، و …

ادامه نوشته »

💠 خانه حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها

* #حضرت_خدیجه 💠 خانه حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها 🔻در سال 281 هجری ابوالحسن ضراب، به مکه مشرف می‌شود، (امام زمان علیه السلام به روال طبيعی 25 ساله بودند) ابوالحسن ضراب که همراه قافله‌ای از اصفهان آمده بودند، خانه‌ای براي ايام حج اجاره می‌کنند، که خانه حضرت خديجه بوده است، اين خانه دو طبقه بوده، طبقه بالا حضرت ساکن بودند و طبقه …

ادامه نوشته »

💠 شرافت حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها

* #حضرت_خدیجه 💠 شرافت حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها 🔻حضرت (نبی اکرم) همیشه به یاد حضرت خدیجه بودند. یک بار به مناسبتی حرف از حضرت خدیجه پیش آمد يک دفعه رنگ چهره رسول خدا تغيير کرد! گفتند: چه شد يا رسول الله؟ گفتند: یاد خدیجه افتادم! يکي از زن‌هاي رسول خدا گفت: يا رسول الله او يک پيرزن بود، الان شما زن‌های …

ادامه نوشته »

💠آرزوی شهادت

💠آرزوی شهادت همسرش ادامه داد: تو روستا که بودیم با هم توی یک اتاق میخوابیدیم. یه شب نیمه های شب بود که علی آقا سراسیمه از خواب پرید و فریاد زد پریدم و گفتم چیه چی شده؟! علی جان چرا این وقت شب داد و فریاد راه انداختی!؟ خواب دیدم تو جبهه سرم از بدنم جدا شده!! علی جان بخواب …

ادامه نوشته »

در جريان پخش کوپن در اوایل انقلاب،

در جريان پخش کوپن در اوایل انقلاب، به یک پیرزن کوپن ارزاق نرسید، به او گفتند فردا برایت می آوریم اما او با عصبانیت، آب دهان خود را به صورت آن جوان انداخت که يكي از معلمان و بسیجیان همدان بود! اطرافیان می خواستند با این پیر زن برخورد کنند اما او اجازه نداد و گفت: والکاظمین الغیظ… او خشم …

ادامه نوشته »

جدایی از دنیا

جدایی از دنیا فیتیله ی بخاری علاء الدین را بالا دادم و خودم را کشیدم زیر پتو علی از جایش بلند شد و رفت سمت هال. کجا میری علی جان؟ چیزی لازم داری؟ نه تو بخواب… چشم هایم گرم خواب بود. دقایقی گذشت اما علی پیدایش نشد! هر طوری بود خودم را از گرمای تشک رها کردم و به سمت …

ادامه نوشته »

عبادت بی فکر

عبادت بی فکر 🔹همانا عبادت، بدن را کاملا پیرو نفس میگرداند، پس با اینهمه اگر نفس بافکر به آستانه ی حق روی کند، انسان با تمام وجود بر حق روی آورده ملازم او میگردد. و گرنه عبادتِ(بی فکر) موجب شقاوتِ (عابد) میشود،همانگونه که خداوند(عزّ وجلّ) فرماید: پس وای بر نمازگزارانی که از نمازِ خود غافلند. 📚نور علی نور 🔸 علامه …

ادامه نوشته »

#صبحت‌بخیرمولای‌من

#صبحت‌بخیرمولای‌من 🏝مهدی جان در آشوب فتنه و بلا عده‌ای تو را گم می‌کنند و عده‌ای تو را پیدا می‌کنند … ما را از عاشقان یابنده خود قرار بده!!🏝 سلام بر تو در تمام آنات و دقایق شب و سرتاسر روز سلام بر تو اى به‌جاى مانده از طرف خدا در روى زمین، سلام بر تو اى پیمان محکم خدا که …

ادامه نوشته »

دختری بودم در خانواده معمولی و پایبند حداقلی به مسائل دینی.

دختری بودم در خانواده معمولی و پایبند حداقلی به مسائل دینی. ده سال قبل پایم به دانشگاه باز شده بود و در معرض شبهات مختلف در زمینه دین قرار گرفتم. اعتقادات قوی نداشتم و کمی تحت تاثیر قرار گرفتم. بد حجاب نبودم ولی گاهی آرایش میکردم و رابطه دوستی با پسرها را گناه نمیداستم! تا اینکه پایم لغزید و من …

ادامه نوشته »