آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):

آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): برای اینکه بدانید اعمالی را که انجام می دهید مورد قبول خداوند قرار میگیرد یا نه، ببینید بعد از هر عمل چه کاری را انجام می دهید: الطاعه بعد الطاعه دلیل علی قبول الطاعه اگر طاعت پشت طاعت انجام می دهید دلیلی بر مورد قبول قرار گرفتن طاعت های شماست. الطاعه بعد المعصیه دلیل علی غفران …

ادامه نوشته »

قلب رئوف و مهربان ابراهیم

پیامبر (ص) میفرمایند: به واسطه محبت یک زن به یک سگ و آب دادن به او، گناهان آن زن بخشیده شد. کنزالعمال، ص۴۳۱۱۶ قلب رئوف و مهربان ابراهیم به حیوانات هم محبت داشت. حتی نمی توانست ببیند که یک حیوان اذیت می شود. یک روز قرار شد که با ابراهیم، از گیلان غرب به کرمانشاه و از آن جا به …

ادامه نوشته »

شهید سيد مرتضی آوینی

زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند. و مگر نه آن‌که از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده‌اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد. و …

ادامه نوشته »

شهيد ايرج فيروزي

واما مسئولین ،اگاه که خداوند ناظر بر اعمال و افکار ماست ! مباد که از پست و مقامی که خون شهیدان در اختیار شما نهاده پایگاهی برای خویش بسازید بدانید که انجا جایگاه مردم ستمدیده باشد! مباد که هدف وخدمت به مردم را فراموش نموده و به خود پردازید! مباد که موقعیت شما سنگری برای ستمگران علیه محرومان شود! شهيد …

ادامه نوشته »

⭕️ وظایف خلیفه مسلمانان

⭕️ وظایف خلیفه مسلمانان 🔹 از وظایف اصلی خلیفه ‌ی مسلمانان، استمرار اسلام اصیل و تداوم آن است. آیا بدون وجود رهبری الهی و پیامبر گونه، انتظار اسلام اصیل و استقرار و تداوم آن بدون انحراف و لغزش، انتظاری عبث و بیهوده نخواهد بود؟ 🔸 در اسلام دین وسیله ‌ی تحکیم حکومتها نیست تا هر کسی به هر طریق ممکن …

ادامه نوشته »

شهيد محمد رضا شفيعي

سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در زمینه سازی برای ظهور صاحب الامر دارند و بکوشید اول خود و بعد جامعه را پاک سازی کنید و دعا کنید که این انقلاب به انقلاب جهانی آقا امام زمان متصل شود . پس اگر می خواهید دعاهایتان مستجاب شود به جهاد اکبر که همان خودسازی درونی است بپردازید. …

ادامه نوشته »

🌹شهید حسن باقری🌹

نزدیک ظهر بود. از شناسایی بر می گشتیم. از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم. آن قدر خسته بودیم که نمی توانستیم پا از پا برداریم ؛ کاسه زانوهامان خیلی درد می کرد. حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نماز خواندن. صبر کردم تا نمازش تمام شد. گفتم « زمین این طرف چمنیه، بیا این جا نماز …

ادامه نوشته »