نجات از مرگ

33 – نجات از مرگ
صاحب مقام يقين ، مرحوم عباسعلى مشهور به ((حاج مؤ من )) كه داراى مكاشفات و كرامات بسيارى بوده و تقريبا مدت سى سال نعمت مصاحبت با آن مرحوم در حضر و سفر نصيب بنده بود و دو سال است كه به رحمت ايزدى پيوسته است و آن مرحوم را داستانهايى است از آن جمله وقتى جاسوسهاى دولتى نزد دائى زاده آن مرحوم به نام ((عبدالنبى )) اسلحه پيدا كردند او را گرفتند و زندانش كردند و بالاخره محكوم به اعدام شد، پدرش پريشان ونالان و ماءيوس از چاره جگرديدج
حاجى مؤ من مرحوم به او مى گويد ماءيوس نباش ، امروز تمام امور تحت اراده حضرت ولى عصر عليه السلام امام دوازدهم مى باشد، امشب كه شب جمعه است به آن بزرگوار متوسل مى شويم ، خدا قادر است كه از بركات آن حضرت ، فرزندت را نجات دهد، پس آن شب را حاجى مؤ من و پدر و مادر آن پسر، احيا مى دارند و به نماز و توسل به آن حضرت و زيارت آن بزرگوار سرگرم مى شوند و بعد مشغول قرائت آيه شريفه (اَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ) مى شوند، آخر شب بوى مشك عجيبى را هر سه نفر حس مى كنند و جمال نورانى آن بزرگوار را مشاهده كرده مى فرمايد: دعاى شما مستجاب شد، خداوند فرزندت را نجات بخشيد و فردا به منزل مى آيد.
حاج مؤ من مرحوم مى گفت پدر و مادر از ديدن جمال آن حضرت بى طاقت شده و تا صبح مدهوش و بى هوش بودند، فردا سراغ فرزند خود رفتند كه قرار بود در آن روز اعدام شود. گفتند اعدامش تاءخير افتاده و بنا شده در كار او تجديد نظر شود و بالجمله پيش از ظهر او را آزاد كردند و سالما به منزل آمد.
مرحوم حاجى مؤ من را در استجابت دعا در مرضهاى سخت و گرفتاريهاى شديد، داستانهايى است كه آنچه ذكر شد نمونه اى است از آنها، رحمت بى پايان خداوند به روان پاكش باد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.