1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ النَّبِيَّ ص بَيْنَا هُوَ ذَاتَ يَوْمٍ عِنْدَ عَائِشَةَ إِذَا اسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِئْسَ أَخُو الْعَشِيرَةِ فَقَامَتْ عَائِشَةُ فَدَخَلَتِ الْبَيْتَ وَ أَذِنَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلرَّجُلِ فَلَمَّا دَخَلَ أَقْبَلَ عَلَيْهِ بِوَجْهِهِ وَ بِشْرُهُ إِلَيْهِ يُحَدِّثُهُ حَتَّى إِذَا فَرَغَ وَ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ قَالَتْ عَائِشَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيْنَا أَنْتَ تَذْكُرُ هَذَا الرَّجُلَ بِمَا ذَكَرْتَهُ بِهِ إِذْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ بِوَجْهِكَ وَ بِشْرِكَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَ ذَلِكَ إِنَّ مِنْ شَرِّ عِبَادِ اللَّهِ مَنْ تُكْرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه :18 رواية :1
امام صادق عليه السلام فرمود: روزى پيغمبر (ص ) نزد عايشه بود ناگاه مردى اجازه شرفيابى خواست ، رسولخدا (ص ) فرمود: چه مرد بدى است از اين تيره و قبيله ، پس عايشه برخواست و بدرون اطاق رفت و رسول خدا (ص ) اجازه ورود به آن مرد داد، همينكه وارد شد حضرت با روى باز از او پذيرائى كرد و با او بگفتگو پرداخت تا هنگاميكه بپايان رسانيد و آنمرد از نزدش بيرون رفت ، عايشه (برگشته ) و عرض كرد: اى رسول خدا در حاليكه شما اين مرد را به بدى ياد كردى با روى باز از او پذيرائى كردى ؟ در اين هنگام حضرت فرمود: از بدترين بندگان خدا كسى استكه كه براى دشنامگوئيش هم نشينى با او را بد دارند.
توضيح :
مجلسى (ره ) گويد: آنچه حضرت در آخر حديث فرمود: كه از بدترين بندگان خدا…،))يا عذر است براى آنچه نخست فرمود، يا براى آنچه در پايان عمل كرد يا براى هر دوى آنها، و اين حديث دلالت برجواز مدارا كردن با فاسق و جواز غيب او دارد، و گويند آن مرد عيينة بن حص فزارى يكى از سران شرور عرب بوده است .