شهيد
اين سخنرانی در شب عاشورای سال 1393 قمری در مسجد جامع نارمك ايراد
شده و در شماره 2 سال ششم مجله مكتب اسلام به وسيله آقای علی اكبر
مهدویپور از طلاب حوزه علميه قم تلخيص و چاپ شده و اينك تماما با
اصلاحات و اضافاتی چاپ میشود .
بسم الله الرحمن الرحيم
« و لا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون
( 1 ) .
قداست شهيد
در عرف عام ، يعنی عرف عموم مردم جهان اعم از مسلمان و غير مسلمان ،
و در عرف خاص مسلمانان ، برخی
پاورقی :
1 – سوره آل عمران آيه . 169
كلمات و واژهها از نوعی عظمت و احترام و احيانا ” قداست ”
برخوردارند .
كلمات : ” عالم ، فيلسوف ، مخترع ، قهرمان ، مصلح ، مجتهد ، استاد ،
دانشجو ، عابد ، زاهد ، مؤمن ، مجاهد ، مهاجر ، صديق ، آمر به معروف ،
ولی ، امام ، نبی ” از اين قبيل كلماتند كه بعضی در عرف عام و برخی در
عرف خاص مسلمين و در زبان اسلام توأم با نوعی عظمت و احترام و احيانا
قداست میباشند .
بديهی است كه كلمه از آن جهت كه لفظ است قداستی ندارد ، قداست را
از معنی خود كسب میكند .
قداست برخی معانی و مفاهيم كه كم و بيش با تفاوتهايی در همه جوامع
بشری وجود دارد ، مربوط میشود به جنبههای خاصی از روانشناسی جامعهها در
زمينه ارزشيابيها در امور غير مادی ، كه خود بحث فلسفی و انسانی عميقی
است .
در اسلام واژهای است كه قداست خاصی دارد ، اگر كسی با مفاهيم اسلامی
آشنا باشد و در عرف خاص اسلامی اين كلمه را تلقی كند احساس میكند كه
هالهای از نور اين كلمه را فرا گرفته است و آن ، كلمه ” شهيد ” است .
اين كلمه در همه عرفها توأم با قداست و عظمت است ، چيزی كه هست معيارها و ملاكها متفاوت است . ما فعلا به مفهوم غير اسلامی آن كاری
نداريم .
از نظر اسلام ، هر كس به مقام و درجه ” شهادت ” نائل آيد كه اسلام با
معيارهای خاص خودش او را شهيد بشناسد ، يعنی واقعا در راه هدفهای عالی
اسلامی ، به انگيزه برقراری ارزشهای واقعی بشری كشته بشود به يكی از
عاليترين و راقيترين درجات و مراتبی كه يك انسان ممكن است در سير
صعودی خود نائل شود نائل میگردد . از نوع تعبير و برداشت قرآن درباره
شهدا و از تعبيراتی كه در احاديث و روايات اسلامی در اين زمينه وارد شده
است میتوان منطق اسلام را شناخت و علت قداست يافتن اين كلمه را در
عرف مسلمانان دريافت .
به حق پيوستگی شهيد
قرآن كريم در مورد به حق پيوستگی شهيد میفرمايد : « و لا تحسين الذين
قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون »- گمان مبر آنانرا
كه در راه حق شهيد شدهاند مردهاند ، خير ، آنها زندگانی هستند ” نزد ”
پروردگارشان ، و متنعم به انعامات او .
در اسلام وقتی كه میخواهند مقام كسی يا كاری را بالا ببرند میگويند مقام
فلان شخص برابر است با مقام شهيد و يا فلان كار اجرش برابر است با اجر
شهيد ، مثلا درباره طالب علم ، اگر واقعا انگيزهاش حقيقتجوئی وخدمت و
تقرب به خدا باشد و علم را وسيله مطامع خود قرار ندهد ، ميگويند اگر كسی
طالب علم باشد و در خلال دانشجويی و طلبگی بميرد ” شهيد ” از دنيا رفته
است . اين تعبير قداست و علو مقام طالب علم را میرساند . همچنين
درباره كسی كه برای اداره عائلهاش خود را به رنج میافكند و كار میكند و
زحمت میكشد كه البته اين خود يك فريضه است ، زيرا اسلام با بيكاری و
بيكارگی و كل بر مردم بودن به شدت مخالف است ، گفته شده است « الكاد
لعياله كالمجاهد فی سبيل الله » . آنكس كه برای عائلهاش كار میكند و
زحمت میكشد و خود را به رنج میافكند مانند ” مجاهد در راه خدا ” است
.
حق شهيد
تمام كسانی كه به بشريت به نحوی خدمت كردهاند ، حقی به بشريت دارند
، از هر راه : از راه علم ، از راه فلسفه و انديشه ، از راه صنعت ، از
راه اختراع و اكتشافات ، از راه اخلاق و حكمت عملی . ولی هيچكس حقی به اندازه حق شهدا بر بشريت
ندارد ، و به همين جهت هم عكسالعمل احساس آميز انسانها و ابراز عواطف
خالصانه آنها درباره شهدا بيش از ساير گروهها است .
چرا و به چه دليل حق شهدا از حق ساير خدمتگزاران بيشتر و عظيمتر است ؟
البته دليل دارد . همه گروههای خدمتگزار ديگر مديون شهدا هستند ، ولی
شهدا مديون آنها نيستند يا كمتر مديون آنها هستند ، عالم در علم خود و
فيلسوف در فلسفه خود و مخترع در اختراع خود و معلم اخلاق در تعليمات
اخلاقی خود نيازمند محيطی مساعد و آزادند تا خدمت خود را انجام دهند ولی
شهيد آن كسی است كه با فداكاری و از خود گذشتگی خود و با سوختن و خاكستر
شدن خود محيط را برای ديگران مساعد میكند .
مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو
افكندن است ، تا ديگران در اين پرتو كه به بهای نيستی او تمام شده
بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند . آری ، شهدا شمع
محفل بشريتند ، سوختند و محفل بشريت را روشن كردند . اگر اين محفل
تاريك میماند هيچ دستگاهی نمیتوانست كار خود را آغاز كند يا ادامه بدهد .
داستان شهيد و غير شهيد داستان همان شمع و شاهد است كه پروين به نظم
آورده است :
شاهدی گفت به شمعی كامشب |
در و ديوار مزين كردم |
ديشب از شوق نخفتم يك |
دم دوختم جامعه و بر تن كردم |
كس ندانست چه سحر آميزی |
به پرند از نخ و سوزان كردم |
صفحه كارگه ، از سوسن و گل |
به خوشی چون صف گلشن كردم |
تو به گرد هنر من نرسی |
زانكه من بذل سر و تن كردم |
شمع خنديد كه بس تيره شدم |
تا ز تاريكيت ايمن كردم |
پی پيوند گهرهای تو ، بس |
گهر اشگ به دامن كردم |
گريهها كردم و چون ابر بهار |
خدمت آن گل و سوسن كردم |
خوشم از سوختن خويش از آنك |
سوختم ، بزم تو روشن كردم |
گرچه يك روزن اميد نماند |
جلوهها بر در و روزن كردم |
تا فروزنده شود زيب و زرت |
جان ز روی و دل از آهن كردم |
خرمن عمر من ار سوخته شد |
حاصل شوق تو ، خرمن كردم |
كارهائی كه شمردی بر من |
تو نكردی ، همه را من كردم |
انسان كه در روز در پرتو خورشيد تلاش میكند و يا شب در پرتو چراغ يا
شمع كاری انجام میدهد به همه چيز توجه دارد جز به آنچه پرتو افشانی میكند
كه اگر پرتو افشانی او نبود همه حركتها متوقف و همه جنب و جوشها راكد
میشد شهدا پرتو افشانان و شمعهای فروزنده اجتماعند كه اگر پرتو افشانی
آنها در ظلمات استبدادها و استعبادها نبود بشر ره به جائی نمیبرد .
قرآن كريم تعبير لطيفی دارد درباره رسول اكرم كه او را ” سراج منير ”
چراغ نور افشان میخواند . در اين تعبير مفهوم ظلمت زدائی كه توأم با
سوختن و روشن كردن است گنجانيده شده است . میفرمايد : « يا ايها النبی انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و
نذيرا »( 1 ) « و داعيا الی الله بأذنه و سراجا منيرا »ای پيامبر تو را
فرستاديم گواه و نويد دهنده و بيم رساننده و دعوت كننده به حق به اذن حق
و چراغی نورافشان .
مولوی با اشاره به آيه كريمه « يا ايها المزمل قم الليل الا قليلا » (2)
میگويد :
خواند مزمل نبی را زين سبب |
كه برون آی از گليم ای بوالهرب |
هين قم الليل كه شمعی ای همام |
شمع ، دائم شب بود اندر قيام |
بی فروغت روز روشن هم شب است |
بی پناهت ، شير اسير ارنب است |
نی تو گفتی قائد اعمی به راه |
صد ثواب و اجر يابد از اله |
هر كه او چل گام كوری را كشد |
گشت آمرزيده و يابد رشد |
هين بكش تو زين جهان بی قرار |
جوق كوران را قطار اندر قطار |
پاورقی :
1 – سوره احزاب ، / . 45
2 – سوره مزمل / . 1
آری ، كلمه شهيد و مفهوم شهيد در ميان كلمات و مفاهيم اسلامی و در ذهن
كسانی كه فرهنگشان فرهنگ اسلامی است كلمهای و مفهومی نورانی و مقدس
است از كلمات و مفاهيم ديگر برتر .