فصل 2. انواع كلام الهى
يكى از اهل تحقيق گويد: كلام بر سه قسم است :
برترين آن ، آن است كه عين كلام مقصود اصلى و اولى باشد و مقصود ديگرى بعد از آن نباشد به خاطر شرافت و تماميت وجود آن و غايت بودن آن نسبت به مادون خود. مانند ابداع عالم امر به ((كن )) نه چيز ديگر. و آن كلمات تامه خداست كه نيستى و تمامى ندارد؛ زيرا غرض از انشاء آن از سوى خداوند به امر ((كن )) جز امر خدا چيز ديگرى نيست .
و متوسط آن ، آن است كه عين كلام را مقصود ديگرى هست جز آنكه آن مقصود ترتب لزومى بر آن كلام دارد و تخلف بردار و جدايى پذير نيست ، مانند امر خداوند به فرشتگان مدبر در طبقات افلاك به ماءموريتهاى گوناگون ، كه فرشتگان بدون چون و چرا ماءموريت خود را انجام مى دهند: ((آنچه خدا فرمانشان دهد نافرمانى نمى كنند و آنچه را فرمان يافته اند انجام مى دهند)) (1184)، و همچنين است فرشتگان زمينى كه بر كوهها ودرياها و غير آن گمارده اند.
و فروترين آن ، آن است كه عين كلام را مقصود ديگرى باشد كه گاه تخلف مى پذيرد و گاه نه ، و آنجا كه تخلف نمى پذيرد نيز امكان تخلف و نافرمانى وجود دارد اگر عامل حافظ و نگهدارنده اى از خطا وجود نداشته باشد، مانند دستورات و خطابهاى خداوند با اهل تكليف از جن و انس كه به واسطه فرستادن پيامبران و فرو فرستادن كتابهاى آسمانى ابلاغ مى گردد، كه برخى از آنان فرمان مى برند و برخى سرپيچى مى كنند.