?دیدگاه استاد مرحوم سید منیرالدّین حسینی شیرازی (بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم) درباره ترکیب «ستیز» و «عاطفه» در نبرد عاشورا:
«اينكه ميگويند حضرت اباعبدالله(ع) آمده بود حكومت اسلامي تشکیل بدهد (کتاب «شهيد جاويد» اين را ميگفت)، به خاطر این است که معناي «تكاملگرايي تاريخي» را نمیفهمند. ? تكاملگرايي تاريخي، خيلي عظيمتر از تكاملگرايي اجتماعي است. تكاملگرايي تاريخي، باقي ميماند بدون اينكه شخص باشد و در همه جريانات تكاملي، موضوع رشد و تكامل قرار ميگيرد؛ لذا گرايشي كه الان به حضرت اباعبدالله(ع) در سراسر جهان وجود دارد، قطعاً در سده اول وجود نداشته است.
? کسی میتواند به زبان تاريخ صحبت كند كه «ستيز» و «عاطفه» را بتواند به عاليترين شكل تاريخياش تركيب كند. در قضيه عاشورا و جريانات بعدش، كاملاً اين امر، واضح است؛ يك ذره آثار ذلّت در اُسرا ديده نميشود؛
? نه يك ذره هم پايشان را از مقاومت در برابر دشمن پايين ميگذارند، و نه يكديگر را توصيه ميكنند به اينكه ابزار عاطفه نكنيد! در ابراز عاطفه كردن هم خيلي شديد هستند! اين با هيچ نظام جنگيی كه بخواهد در وهله، ساختار بسازد، نميسازد.
اين را در جاهاي مختلف مشاهده ميكنيد. اينکه در جنگ، عمروعاص خودش را لخت ميكند، حضرت او را رها ميكنند، اين دقيقاً معناي انسانگرايي است. معنايش اين است كه او ابراز ذلت ميكند و من به آدمي كه ابراز ذلت ميكند، ابراز قدرت نميكنم! آيين ما اين است كه فراري از جنگ را تعقيب نكنيد؛ هر چند يقين داشته باشيد او همين كه توانست فرار كند، دوباره نامردي و نامردمي خودش را به شديدترين وجه ابراز ميكند. اين دقيقاً يعني باز كردن مشت عمروعاص. يعني آيين عمروعاص را شكسته؛ نه شخصش را. آيين خودمحوري را در برابر آيين ارزشمحوري شكسته. ? اصلاً شمشير عليبنابيطالب(ع) و حضرت اباعبدالله(ع) ميزند براي اينكه ارزش، بر تاريخ مسلط بشود؛ نه اینکه مثل انقلابهاي اجتماعي، ساختاری، در [آن] وهله، ايجاد بشود». ۷۹/۱۲/۶