ارتباط مستقيم با اهل دنيا

گاهى ارواح در عالم خواب با اهل دنيا تماس برقرار مى كنند و مطالبى در ميانشان رد و بدل مى شود و حتى خبرهاى غيبى را به اهل دنيا مى دهند. گاهى در بيدارى مستقيما با اهل خود تماس برقرار مى كنند و با يكديگر ملاقات مى نمايند. به چند نمونه از آنها توجه كنيد.


1 – عبيدة بن عبدالله از موسى بن جعفر عليه السلام نقل كرده است : امام موسى عليه السلام فرمود: با پدرم (امام صادق ) براى سركشى به بعضى از اموالش از مدينه خارج شديم و به سوى عريض (378) حركت كرديم ، چون به بيابان رسيديم ، پيرمردى كه موهاى سر و صورتش سفيد شده بود بر پدرم وارد شد و سلام كرد.
پدرم پياده شد و به نزد او رفت و مشغول صحبت شدند. مى شنيدم كه به آن پيرمرد مى گفت : فدايت شوم و مدت طولانى با هم نشستند و از يكديگر پرسشهايى كردند.
پس از مدتى ، آن پيرمرد بلند شد و با پدرم وداع و خداحافظى كرد و رفت . پدرم ايستاد و پيوسته به پشت سرش نظر مى كرد تا او از نظرها پنهان شد.
عرض كردم : اى پدر جان ! اين پيرمرد چه كسى بود كه با او سخن گفتى و با گرمى و مهربانى برخورد نمودى . تا حال نديده بودم با هيچكس ديگر چنين سخن گفته باشى ؟ فرمود: اى فرزند! آن پدرم امام محمد باقر عليه السلام بود.(379)
اعمالى كه انسان در دنيا انجام مى دهد (خوب باشد بايد در قبر تجسم پيدا مى كنند و) تا روز قيامت همنشين او خواهند بود. بعد از آن كه او را محاكمه كردند (و حساب خوب و بدش را رسيدند) او چه داخل بهشت شود يا داخل جهنم ، باز از او جدا نمى شوند.
2 – قيس بن عاصم مى گويد: با جماعتى از بنى تميم خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله رسيديم ، در حالى كه ((صلصال بن لهس )) در پيش آن حضرت بود.
عرض كردم : يا رسول الله ! ما را موعظه كن ، موعظه اى كه به واسطه آن نفع ببريم ؛ زيرا ما مردمى هستيم در بيابان ها و صحراها زندگى مى كنيم و ممكن نيست كه هر روز به خدمت شما برسيم و از شما موعظه و پند بگيريم .
فرمود: اى قيس ! با هر عزت ذلتى و بعد از زندگى ، مرگ و با دنيا آخرت و براى هر چيز حسابى و بر هر چيز رقيب و نگهبانى و براى هر حسنة و كار نيك ثوابى ، و براى هر كار زشت و گناه عقابى است .
بعد فرمود: اى قيس ! حتما با تو ((قرين و همنشينى )) دفن مى شود و تو نيز با او دفن خواهى شد، در حالى كه او زنده است و تو مرده اى . اگر او داراى كرامت و بزرگوارى و نيك نفسى باشد ترا گرامى مى دارد، و اگر فرومايه و پست باشد به تو بدى مى كند و ناراحتى به وجود مى آورد و تو را تسليم حوادث مى نمايد و سرانجام فقط او با تو محشور مى شود و تو هم با او محشور مى شوى .
سئوالاتى كه از تو مى شود فقط درباره اوست نه كس ديگر. سعى كن آنرا به صورت نيك و شايسته اى اختيار كنى و همنشينى صالح برگزينى . اگر او ((صالح )) باشد با او انس مى گيرى و شاد مى شوى و اگر فاسد و بدبو باشد به جز وحشت و نگرانى براى تو چيز ديگرى نيست و آن فقط ((عمل )) تو است كه مجسم شده و در قبر و قيامت با تو همراه خواهد بود.
بعد از آن كه موعظه هاى حضرت پايان يافت : ((صلصال بن دلهس )) آنها را به شعر در آورد و براى حضرت رسول و قيس بن عاصم خواند. معنى فارسى اشعار چنين است .
((از اعمال و كردار خويشتن ، دوستى براى خود برگزين ؛ زيرا رفيق آدمى ، در قبر و عالم برزخ همان اعمال او مى باشند كه تجسم يافته اند.)) ((اى انسان ! بناچار بايد همنشين خود را براى بعد از مرگ (عالم برزخ ) و روز قيامت انتخاب كنى و آماده سازى .))
((پس اگر به چيزى سرگرم مى شوى مراقب باش كه جز به آنچه خدا مى پسندد مشغول چيز ديگرى نباشى .))
((آدمى پس از مرگ و در عالم برزخ جز با كردار و اعمال خويش قرين و رفيق نمى گردد.))
((همانا آدمى در خانواده خود ميهمانى بيش نيست كه اندكى در ميان ايشان درنگ مى كند و پس از آن كوچ مى كند و مى رود(380).))

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.