اعجاز فصل سبز
(ايمان بياوريم به آغاز فصل سبز)
از زرد بى ترانه ى اکنون سفر کنيم باور کنيم باور فرداى عشق را درباوردوباره ى اين شاخه هاى خشک خنياگر قبيله ى باران، بيا! بيا! پر کردهايم دفتر احساس خويش را در انتظار ديدنت اى گل نشسته ايم |
تا بشکفدشکوفه هاى اعجاز فصل سبز
تا درک شاعرانه ى آغاز فصل سبز در بيت، بيت شعر غزلساز فصل سبز بيدار شو صميميت راز فصل سبز! همراه چون تو مى طلبد سازفصل سبز از واژه هاى ناب هم آواز فصل سبز ما در کنار پنجره ى باز فصل سبز |
على محمد مسيحا