بـه آفـتاب بگو كـى ظهور خواهى كرد | تـمام چشـم مـرا غرق نور خواهى كرد | |
دوبـاره بـرگ درختان به شوق مى آيند | چو بـشنوند غـريبه! ظهور خواهى كرد | |
تـو هـمچو بـوى محبت زپشت پنجره ها | درون ذهـن شـقايق خطور خواهى كرد | |
نگاه شـوق واميدم به آن دم صبحى است | كه خاك را به قدومت چو طور خواهى كرد | |
تـمام روز وشـبم مـثل همدگر شده اند | تـوكى زكوچه هستى عبور خواهى كرد؟ |