روزى پيغمبر (ص) با لشكريان خويش در محلى فرود آمد . آن حضرت، گروهى از همراهان خود را فرمود تا از چاهى آب برآورند .
مردى از لشكريان باز آمد و گفت: (( يا رسول الله!از چاه، آب سرخ بيرون مىآيد!))
رسول (ص) فرمود: (( آن، آب سرخ نيست، خون است .))
گفتند: ((خون در چاه، از كجا آمده است؟ )) پيغمبر خدا (ص) فرمود: ((گويا على با اين چاه، سخن گفته و اسرار خود را در آن ريخته است . ))