عيسى (ع) بر مردى گذشت كه به چندين بيمارى مبتلا بود: نه چشمى داشت كه ببيند و نه پايى كه راه رود؛ جذام بر سر و روى او زده بود و پوستش، پيسى داشت . به گوشهاى افتاده بود و مىگفت: ((شكر آن خداى را كه مرا عافيت داد و در سلامت نهاد!))
عيسى (ع) بدو گفت: ((اى مرد!چه مانده است از بلا كه تو را از آن عافيت باشد؟ ))
گفت: ((عافيت و سلامت من بيشتر است از كسى كه در قلب وى، معرفت به حق نيست .))
عيسى (ع) گفت: ((راست گفتى .)) پس دست به وى ماليد و درست و بينا و راست اندام شد . مدتها زيست و همه عمر را به عبادت خداىتعالى گذراند .
?