انسانی فعّال و دلسوز باشید تا احساسِ مسئولیّت در شما باشد، نه [اینکه] منزوی زندگی کنید و کاری به کار کسی نداشته باشید. شهيد كريم احمد نژاد |
|
حسین خیلی غیرتی بود. اگر از دوستانش کسی به خانه شان می آمد آنها را می برد داخل یکی از اتاقها تا مادر و خواهرانش را نبینند. آن زمانی که 16 ساله بود، هنوز در تهران زندگی می کردند. شبها که از سر کار بر می گشت و می دید دختران همسایه در کوچه نشسته اند ناراحت می شد. یک شب به مادرش گفت: مادر چرا آنها در کوچه می نشینند؟ مادر جواب داد: مگر اختیار دختران همسایه با من است؟ اگر خواهرانت در کوچه نشسته بودند می توانستی از من سوال کنی. حسین گفت: نباید آنها در کوچه باشند. این دختران هم خواهران و ناموس ما هستند. مادر با ملایمت گفت: من که نمی توانم به دختر مردم بگویم که در کوچه نشین. حسین گفت: خودم به آنها می گویم. یک شب که از سر کار به خانه بر می گشت به دختران همسایه گفت: خواهرها چرا جلوی در نشسته اید؟ دخترها جواب دادند چون بی کاریم. حسین از سر تا انتهای کوچه به دخترانی که جلوی در نشسته بودند گفت: از فردا شب همه به خانه ما بیایید و آنجا بنشینید، به مادرم هم می گویم تا برای شما چای و میوه آماده کند. من اگر فردا شب بیایم و یکی از شما در کوچه نشسته باشید؛ هر اتفاقی افتاد از من دلخور نشوید. بعد از این اتفاق دیگر کسی جلوی در ننشست!
شهید حسین خلخالی |