توی جلسه، آقا بین صحبتهایشان فرمودند: «کتابی هست که همۀ دعاها در آن موجود است.»
گوشم را تیز کردم تا اسم کتاب را بشنوم،
اما بحث عوض شد و حرف دیگری از آن کتاب زده نشد.
بعد از جلسه یک تکه کاغذ برداشتم و رفتم خدمت آقا.
همانطورکه خودکار را برای نوشتن آماده کرده بودم،
پرسیدم: «آقا! اسم اون کتابی که فرمودید رو میخواستم.»
آقا لبخندی زدند و گفتند: «قرآن». (بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان)
📚 در خانه اگر کس است، ص ٧١