عيد

عيد
شيخ بهائى گويد:

عيد است و هر كس راز يار خويش چشم عيدى است
چشم ما پر اشك حسرت دل پر از نوميدى است .
مبارك باد عيد آن دردمند بى كسى كو را
كه نه كس را مبارك باد گويد نه كسى او را.
صباح عيد اگر من دست آن نازك بدن بوسم
يه شادى تا به شب آن روز دست خويشتن بوسم .
شب عيد است و يار از من چغندر پخته مى خواهد
خيالش مى رسد من گنج قارون زير سر دارم .

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.