سه روز بود که از دفن پیامبر صلی الله علیه وآله می گذشت.
خطبه می خواند سلمان محمدی،
با گلویی مالامال بغض و با لحنی از جنس افسوس.
شنیدند که گفت:
به خدای خودم سوگند، نعمتهای زمین و برکتهای آسمان شما را فرا می گرفت اگر پذیرفته بودید ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را،
گوش به فرمانتان می شدند مرغان هوا و ماهیان دریا.
دیگر نه فقری می ماند و نه اختلافی،
اما افسوس که خودتان نخواستید
و خلافت را به دیگری سپردید
پس دیگر در انتطار بلا باشید و از خوشبختی و آسایش ناامید…
📚الاحتجاج، جلد1، ص151
📚بحارالانوار، جلد29، ص78.
✋🏻خداحافظ خوشبختی تا روز ظهور!