پيرامون اشعار مؤ لف
مؤ لف اين سطور مرتضى احمديان گويد:
كه گويا در سال 1344 شمسى مطابق 1385 قمرى بود كه طبع شعر مختصرى پيدا كردم و در ابتداى كار اشعارى كه خيلى مورد پسند نبود مى گفتم بعد كم كم طبع شعرم راه افتاد و اشعار بهترى را سرودم ولى در عين حال شرمنده ام كه اين سروده هاى ناقابل را نقديم دوستداران ادب و اهل هنر نمايم تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
البته هر شعرى مى سرودم دقيقا تاريخ سروده شدن آن را ثبت مى كردم ولى در زمان طاغوت هنگامى كه جهت تبليغ مى خواستم به رفسنجان بروم چون يكى از دوستان كه آن شب در منزل امام خمينى بودند دو نامه و مقدارى اعلاميه داد كه ببرم رفسنجان و به آقاى پور محمدى بدهم با اين وضع در كنار جاده منتظر ماشين بودم كه عازم رفسنجان شوم ماءموران شاه مرا با اعلاميه ها و نامه ها دستگير كردند و به شهربانى قم بردند و اين دونامه را هم كه اشعارى عليه شاه و زن شاه بود از داخل جيبم برداشتند و مرا به عنوان سراينده شعر عليه شاه معرفى نمودند و آنقدر مراكتك زدند تا بى هوش شدم و در حال بى هوشى بحالت شهود ديدم كه شهيد شده ام و روحم مانند كبوتر سفيدى ازبدنم خارج شد و هيچ گونه احساس جان كندن نكردم و در آن حال داشتم مى خنديدم كه به هوش آمدم فكرم نيست كه چند ساعت بى هوش بودم ماءمورين ترسيده بودند به گمان اينكه من مرده ام وقتى كه من با حالت خنده به هوش آمدم ماءمورين باز هم شروع كردند مرا كتك بزنند و با كابل و چوب باتون مى زدند خلاصه كلام اينكه آن موقع دفتر اشعار را برداشته و هر كجا كه تاريخ روز و ماه و سال نوشته بودم و نام خود را بعنوان سراينده اشعار ثبت كرده بودم غير از يكى دو مورد همه را پاره نمودم بدينجهت بعضى از اشعار تاريخ دارد و بعضى ندارد.
حجه السلام شهيد محمد منتظرى
خدا رحمت كند استاد شهيد محمد منتظرى را كه آن زمان شاگرد زيادى تربيت كرد و درست در سال 1342 شمسى بود كه نقشه هاى كشورهاى جهان را مى آورد و دست مى گذاشت روى هر نقشه كشورى و وضع سياسى اجتماعى اقتصادى آن كشورها را براى مابيان مى كرد و حتى در آن روز كه همه راديو را تحريم كرده بودند ايشان راديو براى ما خريد تا اخبار را گوش دهيم و بوضع سياسى جهان آشنا شويم .
و وقتى ايشان فهميد من طبع شعر مختصرى دارم ، مجله فردوسى و كتاب انقلاب تكاملى اسلام را به من داد تا مطالعه كنم و خلاصه نويسى نمايم و چون آن موقع صحبت از مبارزات مردم الجزاير و استقلال آن كشور بود، لذا اين اشعار را در اين مورد سرودم :