جز زفضل خدا دوا نطلب
ابوذر غفارى رحمة الله عليه روايت كرده كه حضرت رسول (ص ) آى ن آيه را بر من خواند (( ((و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لايحتسب و من يتوكل على الله فهو حسبه )) ))
يعنى آنكس كه تقوى داشته باشد خداوند براى او راه خروجى (از مشكلات و بلاها) قرار مى دهد و او را از جايى كه فكرش را نمى كند روزى مى دهد و آنكس كه بر خدا توكل و اعتماد كند خداوند او را كفايت كند.
پس آن حضرت فرمود: اى اباذر اگر همه آدميان اين آيه را بخوانند و بخدا در شدائد و بليات در دنيا و آخرت توكل كنند آنان را كافى است .
و سعيد بن عيينه روايت كرده كه روزى نشسته بودم ، و مردى هم با من نشسته بود و با سنگريزه بازى مى كرد ناگاه سنگ ريزه اى در گوشش افتاد و ديگران سعى بسيار كردند تا سنگ ريزه را از گوشش در آورند ولى نتوانستند و باعث دردى عظيم در گوش او شد و از شدت درد آن سنگريزه كه در گوشش بود بيهوش مى شد و مدتها آن بلا را تحمل نمود و نداى نجاتى به گوشش نمى رسيد.
تا روزيكه اميد صحت و سلامت از او سلب مى شود و از مداوا و درمان آن نااميد مى شود و دل شكسته به گوشه اى نشسته و باور كرده بود كه هلاك خواهد شد ناگاه شنيد كه كسى اين آيه را مى خواند (( ((امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء و يجعلكم خلفاء الارض االه مع الله قليلا ما تذكرون ))(214)
آيا آن كيست كه دعاى بيچارگان مضطر را به اجابت مى رساند و رنج و غم آنان را بر طرف مى سازد و شما مسلمين را جانشينان اهل زمين قرار مى دهد آيا با وجود خداى يكتا خداى ديگرى هست افراد كمى هستند كه اين حقيقت را متذكر مى شوند و مى فهمند.
آن فرد گرفتار بلاء گفت : خدايا اجابت كننده توئى و مضطر و بيچاره منم آيا وقت آن رسيده كه در رحمت خود را به روى من بگشائى و مرا از اين بلاء نجات بخشى ، هنوز اين سخن در زبانش بود كه آن سنگريزه از گوشش بى سعى و كوشش بيرون افتاد، و آن در بسته بى دست گشاينده اى بگشاد و آن درد را بى تكلف دوائى حاصل شد.
هيچ شافى بجز دعا مطلب (215) |