فکر می کردم اعمال من خیلی کامل است.

فکر می کردم اعمال من خیلی کامل است. من خیلی در اعمال خودم مراقبت می کردم، اما وقتی کتاب اعمال خودم را مشاهده کردم، به تعبیر دنیایی رنگ از چهره ام پرید.
من با طوماری از کارهای اشتباه مواجه شدم که اصلا فکرش را نمی کردم.
من با چمدانی خالی از اعمال صحیح به برزخ آمده بودم.

✅مثلا یکبار به دوستم گفتم: موبایلت رو بده که یک‌دقیقه با منزل تماس بگیرم.
اوایل آمدن موبایل بود و هزینه تماس بالا بود. من به جای یک دقیقه، چهار دقیقه با منزل صحبت کردم!
به من گفتند: چرا به دوستت نگفتی که بیش از یک دقیقه صحبت کردی؟! باید رضایت او را به دست می آوردی.
و هزاران مورد اینگونه دیگر…

📙برگرفته از کتاب تقاص. حق الناس در تجربه های نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی(به زودی)
@nashrhadi

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.