ملاقات حسن بن نضر با امام زمان (عج )

ملاقات حسن بن نضر با امام زمان (عج ) 

حسن بن نضر و ابوصِدام و جماعتى بعد از وفات امام حسن عسكرى (ع ) درباره وكلاى آن حضرت ، و چگونگى مصرف وجوهى كه در نزد آنها بود گفتگو مى كردند.
حسن بن نضر عازم حج بود و وصيت خود را به (احمد بن يعلى ) نمود، از جمله مقدارى پول وصيت كرد كه به ناحيه مقدس فرستاده شود، و به احمد وصيت نمود كه آن پول را به هيچ كسى جز به شخص صاحب الزمان (ع )، پس از آنكه او را كاملا شناخت ندهد.
حسن بن نضر در مسير خود به مكه به بغداد رفت ، در آنجا خانه اى اجاره كرد و در آنجا فرود آمد، يكى از وكلاى امام حسن عسكرى (ع ) نزد او آمد و مقدارى لباس و پول نزد او گذاشت تا به ناحيه مقدسه برسد.
سپس وكيل ديگرى آمد و او نيز مقدارى پول و لباس در نزد حسن بن نضر گذاشت ، سپس احمد بن اسحاق (وكيل امام حسن در قم ) به آن خانه آمد و هر چه نزدش بود به آنجا آورد.
حسن بن نضر مى گويد: (اجناس و پول زياد در اطاق جمع شد، من در فكر بودم كه آنها را چه كنم ؟ ناگاه از ناحيه مقدسه امام زمان (ع ) نامه اى به من رسيد كه : (در فلان ساعت آنچه نزدت هست بياور).
من هم آنچه بود برداشتم و رهسپار (سامره ) شدم ، در مسير راه دزدى راهزن را كه 60 نفر همراهش بود ديدم ، ولى خداوند مرا از گزند او حفظ كرد تا به سامره رسيدم ، در آنجا نامه اى به من رسيد آنچه دارى بياور، من هم آنچه را داشتم در ميان سبدى نهادم و به خانه امام رفتم ، در راهرو خانه ، غلام سياه پوستى را ديدم ايستاده ، به من گفت : (حسن بن نضر تو هستى ؟)، گفتم : آرى .
گفت ، وارد شو.
وارد خانه شدم ، به اطاقى رفتم و سبد را در گوشه آن اطاق ، خالى كردم …ناگاه ديدم در پشت پرده اى كه در آنجا آويخته بود، شخصى مرا صدا زد و گفت : (اى حسن بن نضر، براى منتى كه خدا بر تو نهاد (كه امام خود را شناختى و حقش را به او رساندى ) شكر كن ، و شك و ترديد به خود راه نده ، چرا كه شيطان دوست دارد كه تو شك كنى )، آنگاه آن حضرت دو لباس به من داد و فرمود: (اينها را بگير و با خود داشته باش كه به آنها نياز پيدا مى كنى ).
حسن بن نضر آنها را گرفت ، و به وطن خود بازگشت ، و در ماه رمضان همان سال از دنيا رفت ، و با همان دو لباس ، او را كفن كردند. (390)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.