احساسات معتدل

احساسات معتدل
از آنجا كه هر چيز بايد در سايه اعتدال باشد هيجانها، دوستيها، محبت ها، عشق ها، همه بايد تعادل خود را حفظ كنند.
ازدواج
يكى از احساسات دوران عمر، احساس نياز به زناشوئى است .
طبعا هر بشر به حكم غريزه اى كه در نهاد او نهفته است خواهان زندگى است ، زندگى با همسر خود. هر دختر و پسر بالغى بدون اينكه كسى به آنها بگويد يا در اين قسمت معلمى داشته باشند خواهان جنس مخالف اند و اين همان غريزه است كه در وقت مخصوص خود بروز و ظهور مى كند.
بعضى خيال مى كنند كه اگر سر تا سر زندگى را آرام و ساكت بگذارند و ازدواج نكنند، عمر شان بيشتر مى شود و نيروهاى خود را هم ضمنا حفظ نموده ان ، ولى اين گروه ندانسته به جنگ فطرت و خلقت رفته اند، و معلوم است كه با شكست مواجه مى شوند، شكستهايى كه از مجرد زيستن پيدا مى شود جنبه هاى مختلف دارد. ما به مناسبت بحث كتاب فقط به جنبه هاى جسمى و ضررهايى كه از آن جهت بر بدن وارد مى شود اشاره مى كنيم :
((اگر شما ازدواج كرده ايد و يا زن و يا شوهر اختيار نموده ايد بايد دوباره عاشق همسر خود بشويد. اگر ازدواج نكرده ايد و همين طور اجاق خانواده خود را كور نگهداشته ايد بخاطر مردان و زنانى كه ازدواج كرده اند و داراى زندگى طولانى مى شوند و بيش از مردان و زنان مجرد عمر مى كنند، زيرا احساسات و هيجانات خود را متعادل مى سازن و اصول زندگانى خود را مرتب و منظم كرده و همچنين غذاى خود را به طور مرتب و منظم مى خورند))(446)
گفتيم احساسات غير متعال غير از توليد اضطراب و هيجانهاى بيجا اثرى ندارند، و به همين آثار سوء بر روى بدن و جسم كاملا آشكار مى گردد.
((امروز در علم طب ثابت شده است كه رشد بيمارى سرطان بستگى كامل به عواطف و احساسات مريض دارد و اگر بيمارى ، بتواند اين عواطف گسسته شده را فورا تسخير كرده و بجاى ديگر مثلا علاقه به ادامه زندگى بچسباند رشد در بدن او متوقف مى شود و سالها بيمار زنده خواهد بود، و اگر بر عكس موفق به تسخير آن نشود بيمارى به سرعت پيشرفت كرده و او را خواهد كشت ))(447)
ما با صرفنظر از جنبه هاى اخلاقى و اجتماعى ، وقتى به دستورات اسلام در باره ازدواج مى نگريم و مى بينيم سفارش اسلام در اين موضوع شامل همه جهات است ، اسلام ازدواج را يكى از عوامل سعادت مردم دانسته است :
عن الصادق (ع ): من سعادة المراة الصالحة و المسكن الواسع …(448)
امام ششم فرمودند از سعادتهاى مرد داشتن زن نيكو كار و خانه وسيع و… است .
در اينجا طبعااين سئوال پيش مى آيد كه بهار ازدواج چه وقت است ؟ بهار يعنى زيبائى ، قشنگى ، نيرو، قدرت ، هيجان و طراوت
بنابراين بهار ازدواج دوران جوانى و ابتداى آن اوائل جوانى است .
ازدواجهاى دير علاوه بر فسادهاى اجتماعى و اخلاقى ، عقده ها و اضطراباتى ايجاد مى كند كه انسان از دست آنها ممكن است جان سالم بدر نبرد.
((در گذشته كه دختران زود به خانه شوهر مى رفتند و در اول جوانى داراى چندين فرزند مى شدند سرطان پستان خيلى كمتر از امروز بوده ، و هم اكنون در كشور هايى مثل ژاپن كه دختران را زود شوهر مى دهند و بچه هاى خود را مادر شير مى دهد سرطان پستان خيلى كم است و در كشورهاى اروپا نيز اين بيمارى مخصوص زنانى است كه اساسا شوهر نكرده و يا دير شوهر كرده اند و يا بچه دار نشده و يا كودك خود را شخصا سير نداده اند))(449)
البته ازدواجى كه سعادت هر دو طرف را تامين كند بايد داراى شرائط و خصوصياتى باشد، يعنى اصولا هر كارى بايد با فكر و دقت و شرائط مخصوص به خود انجام گيرد، و در غير اينصورت به جاى سعادت شقاوت و بدبختى مى آورد.
اولين شرط ازدواج ، تناسب اخلاقى و فكرى دو همسر است ، البته در دستورهاى اسلامى آمده كه پسر و دخترى كه با يكديگر قصد ازدواج دارند لازم نيست حتما قوم و خويش و يا اهل يك شهر و بخش و استان باشند بلكه اگر نسبت خويشاوندى نداشته باشند بهتر است ، و اگر از نظر شهر دورتر باشند نيز بهتر مى باشد ولى تناسب ايده اى و اخلاقى بين آن دو حتما لازم خواهد بود.
شرط دوم ، احترام متقابل دو همسر به يكديگر است ، هر دو يكديگر را شريك شادى و غم بدانند، و در امور هم تبانى و مشورت نمايند، و كارها را بدلخواه يكديگر تقسيم كنند.
مرد نبايد به زن خود بچشم يك برده نگاه كند و در مقابل ، زن نيز نبايد مرد را مانند نوكر و غلامى خطاب نمايد، چندى پيش در يكى از شهرهاى كشورمان مرد موجهى در حمام منزل خود بوسيله تيغ ، رگهاى بدن خودش ‍ را بريده و بدين وسله خودكشى كرده بود.
در نامه كه از او بجاى ماند سبب خودكشى را چنين نوشته بود:
خودشكى من بواسطه هتاكى ها و جسارتها و تحقيرهايى بود كه همسرم در مجامع عمومى و در انظار مردم نسبت به من روا مى داشت سومين شرط يك ازدواج مطلوب ، ترك عصبانيت و خشونت است و اصولا در زندگى اگر به جاى سختيرگيهاى بى مورد، گذشت از هم و به جاى خشونتها و لطفها، خنده ها بذله گوييها باشد هيچوقت چنين زن و شوهرى پير نمى شوند ممكن است اين عادت را انسان براى خود ايجاد كند و كم كم آنرا توسعه بدهد.
چهارمين شرط، وظيفه مرد است ، كه از زنان ديگر پيش همسر خود تعريف نكند زيرا اين تعريفها براى همسرش عقده اى ايجاد مى كند، كه ممكن است سر چشمه اختلافها گردد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.