دوستيهاى معتدل
يك زندگى مسرت بخش بدون يار و ياور، و بدون دوست و رفيق ميسر نيست ، و در حقيقت بنى آدم همه اعضاى يكديگرند، اگر كسى انزوا طلب شد و حساب خود را از مردم و حساب را از خودش جدا كرد بجنگ فطرت و طبيعت رفته و نشايد كه نامش نهند آدمى . على (ع ) مى فرمايد:
اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان و اعجز منه من ضيع من ظفر به منهم (450)
ناتوانتزين مرد كسى است كه از بدست آوردن دوست ، ناتوان باشد و از او ناتوان تر آن كسى است كه دوست قديمى خود را از دست بدهد.
ولى زياده روى در دوست يابى نيز سبب بى نظمى زندگى است ، آنكس كه دوستانش به قدرى زيادند كه فرصت كار، زندگى ، مطالعه ، استراحت و خواب را از وى سلب كرده اند ميزان تعادل را از دست داده و نمى تواند روان آرامى داشته باشد.
در برنامه دوستى متعادل بايد بعضى ساعات خود را در اجتماع باشيم ، و در بعضى ديگر منزوى ، زيرا در انزوا و در كنج فراغت است كه انسان مى تواند برنامه هاى خود را مرتب كند، و به حساب كارهاى خود برسد، كارهاى خود را بسنجد كه كدام خوب و كدام بد بوده است تا فرداى آن روز بر خوبيهايش بيفزايد و از بديهايش بكاهد.