تلقی قرآن
بدون شك تعبير و تفسير قرآن از تاريخ ، به شكل دوم است . از نظر قرآن
مجيد ، از آغاز جهان همواره نبردی پيگير ميان گروه اهل حق و گروه اهل
باطل ، ميان گروهی از طراز ابراهيم و موسی و عيسی و محمد صلوات الله
عليهم و پيروان مؤمن آنها و گروهی از طراز نمرود و فرعون و جباران يهود و
ابوسفيان و امثالهم بر پا بوده است ، هر فرعونی موسائی در برابر خود
داشته است ” لكل فرعون موسی ” .
به تعبير مولوی همواره دو پرچم ، يكی سپيد و ديگری سياه ، در جهان
افراشته بوده است :
دو علم افراخت اسپيد و سياه |
آن يكی آدم دگر ابليس راه |
در ميان آن دو لشگر گاه زفت |
چالش و پيكار ، آنچه رفت رفت |
همچنين دور دوم هابيل شد |
ضد نور پاك او قابيل شد |
همچنين اين دو علم از عدل و جور |
تا به نمرود آمد اندر دور دور |
ضد ابراهيم گشت و خصم او |
و ان دو لشكر كين گزار و جنگجو |
چون درازی جنگ آمدند ناخوشش |
فيصل آن هر دو آمد آتشش |
دور دور و قرن قرن ، اين دو فريق |
تا به موسی و به فرعون غريق |
همچنين تا دور عهد مصطفی |
با ابوجهل آن سپهدار جفا |
در اين نبرد و ستيزها گاهی حق و گاهی باطل پيروز بوده است ، ولی البته
اين پيروزیها و شكستها بستگی به يك سلسله عوامل اجتماعی ، اقتصادی و
اخلاقی داشته است .
آموزندگی تاريخ
تكيه قرآن بر تاثير تعيين كننده عوامل اخلاقی موجب شده كه تاريخ را بصورت يك منبع آموزشی مفيد درآورد .
اگر وقايع تاريخی يك سلسله حوادث تصادفی و اتفاقی باشد و هيچ چيز شرط
هيچ چيز نباشد ، تاريخ با افسانه تفاوت نخواهد داشت ، يك سرگرمی
میتواند باشد و غذای خيال ، جنبه آموزندگی نخواهد داشت .
و اگر تاريخ ضابطه و قاعده داشته باشد ، ولی اراده انسانی نقشی نداشته
باشد ، تاريخ از جنبه نظری آموزنده است ، نه از جنبه عملی ، بنابراين
فرض آموزش تاريخ نظير آموزش حوادث دورترين كهكشانها است كه انسان در
عين اطلاع كامل ، كوچكترين نقشی در تغيير و هدايت و تعيين جهت آنها
نمیتواند داشته باشد .
و اگر ضابطه و قاعده داشته باشد و انسان نيز نقش مؤثر داشته باشد و
عامل تعيين كننده را زور يا زر بدانيم ، تاريخ آموزنده است اما آموزنده
بدی . همچنين اگر علم را بعنوان يك وسيله زور و قدرت ، عامل تعيين
كننده بدانيم .
اما اگر تاريخ را دارای قاعده و ضابطه ، و اراده انسان را مؤثر در
تحولات تاريخ ، و نقش اصيل و نهائی را در سعادت و كمال جامعه برای
ارزشهای اخلاقی و انسانی بدانيم ، آن وقت است كه تاريخ هم آموزنده است و هم مفيد . قرآن با چنين ديدی به
تاريخ نگاه میكند .
در قرآن به نقش به اصطلاح مرتجعانه ” ملاء ” و ” مترفين ” و ”
مستكبرين ” و نقش حق طلبانه ” مستضعفين ” تصريح شده است ، در عين
حال از نظر قرآن ، آن جهاد مستمر پيش برندهای كه از فجر تاريخ وجود
داشته و دارد ، ماهيت معنوی و انسانی دارد نه مادی و طبقاتی .
جامعه ايدهآل
آرمان قيام و انقلاب مهدی ( ع ) يك فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است ،
اين آرمان بزرگ گذشته از اينكه الهام بخش ايده و راه گشای به سوی آينده
است ، آينه بسيار مناسبی است برای شناخت آرمانهای اسلامی .
اين نويد ، اركان وعناصر مختلفی دارد كه برخی فلسفی و جهانی است و
جزئی از جهان بينی اسلامی است ، برخی فرهنگی و تربيتی است ، برخی سياسی
است ، برخی اقتصادی است ، برخی اجتماعی است ، برخی انسانی ، يا انسانی
– طبيعی است ( 1 ) .
پاورقی :
1 – اين بنده در سال گذشته ( سال 53 ) هشت سخنرانی درباره اين مطلب
ايراد كرده و همه آنها يادداشت شده است . در جستجوی فرصتی كه آنها را
بررسی مجدد و چاپ نمايد .
اكنون مجال بحث تفصيلی يا ارائه مدارك از قرآن و سنت نيست ، فقط
برای اين كه ماهيت ” انتظار بزرگ ” روشن شود به طور اجمال درباره
مشخصات اين نويد بزرگ به بررسی میپردازيم :