طلوع نور

طلوع نور
پيش از سخن از ولادت با سعادت مصلح بزرگ جهان و آرزوى انسانيت ، رهبر و زعيم انسانها امام منتظر (عليه السلام ) مناسب است كه به صورت كوتاه به اصل و ريشه با عظمت و كرامت خانوادگى آن حضرت ، اشاره نمايم و اصل رفيع و بلندى كه اين نور آسمانى از آن شجره طيبه است . و اوست كه در آينده افقهاى هستى را روشن و ظلمت جهل و نادانى را ريشه كن و عناصر و سنگرهاى شرارت و تباهى و ظلم و ستم را نابود مى كند.
پدر بزرگوار امام مهدى (ع )
امام يازدهم از ائمه هدى (عليهم السلام ) امام حسن عسگرى است كه از مصادر فكر و انديشه و بيدارى جهان اسلام و از اتقياى بزرگ و انابه كنندگان به درگاه خداى جهان است .
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) به اتفاق مورخين و تراجم نويسان ، بزرگترين شخصيت اسلامى آن عصر و رهبر جبهه مخالف حكومت ستم و غاصب عباسى كه براساس ظلم و انكار حقوق مردم ، پايه ريزى شده بود، مى باشد.
حكومت عباسى ، تضييقات و فشار زيادى را بر آن حضرت تحميل و بالاخره حضرتش را زندانى كرد. و او را جبرا به شهر سامرا برده و تحت نظر و مقيم آن شهر شد. و هر گونه تماس شيعيان را با آن حضرت قطع كردند.
زندگانى آن حضرت را در كتاب مستقل : حياة الامام الحسن العسكرى (ع ) بحث كرده ايم و در بحثهاى آينده به بعضى از جهات زندگى آن حضرت اشاره مى كنيم .
مادر مكرمه امام مهدى (ع )
نسب و ريشه خانوادگى مادر ماجده حضرت امام منتظر (عليه السلام ) بر اساس آنچه بعضى از راويان و تاريخ نويسان با صراحت بيان كرده اند – به بزرگترين شخصيت روم برمى گردد. آن مخدره ، دختر ((يشوع )) است كه نسب او به ((قيصر))، ملك روم منتهى مى شود، همچنانكه مادر آن مخدره به ((شمعون )) – كه يكى از اوصيا و حواريون حضرت عيسى مسيح (عليه السلام ) است – مى رسد.(5)
اين بانوى پاك و جليل القدر، از نظر عفت و ايمان و پاكى و طهارت ، از بزرگترين زنان مسلمين است . و همينكه آن بانوى مجلله مادر بزرگترين اصلاحگر جامعه بشرى در طول تاريخ بعد از اجداد بزرگوارش ‍ است ، از نظر فخر و علو مرتبت ، برايش كافى است .
اين بانوى مجلله در خانه شوهر گرانقدرش حضرت امام حسن عسگرى به جهت آنكه از عاليترين صفات و صلاحيتهاى ذاتى برخوردار بود، در نهايت تجليل و احترام و اكرام بود، كما اينكه عمه جليل القدر حضرت عسگرى (عليه السلام ) همواره آن مخدره را تعظيم و تكريم مى كرد، چه آنكه آن حضرت او را مطلع كرده بود كه حضرت امام منتظر از اين بانوى گرانقدر، متولد خواهد شد.(6)
نام شريف مادر امام مهدى (ع )
راويان تاريخ ، نامهاى شريفى براى آن بانوى كريمه و مجلله نقل كرده اند كه آنها عبارتند از:
1 – سوسن (7)
2 – ريحانه (8)
3 – نرجس (9)
4 – صقيل (10)
5 – خمط(11)
از آن جايى كه او حامل حضرت مهدى موعود (عليه السلام ) و مادر آن بزرگوار بود، نور و جلايى آن مخدره را فراگرفته بود، لذا به اين نامهاى شريف صدا زده مى شد.(12)
تمجيد مادر امام مهدى (ع )
در تاريخ ، از ائمه هدى (عليهم السلام ) مجموعه اى از اخبار و روايات در تعريف و تمجيد آن بانوى مجلله ذكر شده كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
1 – در پايان جنگ خوارج (نهروان )، موضوع خروج و ظهور حضرت امام منتظر حضرت مهدى (عليه السلام ) به حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عرضه شد. آن حضرت ، مادر بزرگوار حضرت مهدى (عليه السلام ) را مدح و ثنا گفت و چنين فرمود:
يابن خيرة الاماء! متى تنتظر؟ اءبشر بنصر قريب من رب رحيم .(13)
((اى پسر بهترين كنيزان ! تا چه وقت منتظر خواهى ماند؟ تو را به نصرى قريب از رب رحيم ، بشارت مى دهم )).
2 – ابو بصير از شاگردان مكتب اهل بيت (عليهم السلام ) مى گويد: به حضرت امام صادق (عليه السلام ) گفتم : اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بيت چه كسى است ؟
در پاسخ فرمود: ((اى ابو بصير! او پنجمين فرزند از فرزندم موسى (عليه السلام ) است . او فرزند سيد كنيزان و بزرگترين زنان است . به غيبتى غايب مى شود كه اهل باطل در او شك مى كنند، سپس خداوند عزوجل او را ظاهر مى كند و شرق و غرب زمين را به دست تواناى او فتح مى كند.(14) ))
3 – محمد، فرزند عصام ، با سند روايى خود از ابو بصير نقل مى كند و او از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) يا حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه فرمود:
((در حضرت قائم (عليه السلام ) دو علامت و نشانه است : خالى در سر و خالى ميان دو كتف همانند برگ ريحان دارد، او فرزند سبيه و بهترين كنيزان است ))(15)
تاريخ ، روايات زيادى را – همانند اين اخبار – از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در مقام و منزلت آن بانوى معظمه و تاءكيد بر عظمت و جلال آن مخدره نقل كرده است . و از اينكه امه و كنيز بوده ، از شاءن بالا و جلال او چيزى كاسته نمى شود؛ زيرا اسلام عزيز، همه ملاكها و معيارها و حجابهاى بى اساس را در هم كوبيده و تقوا و اطاعت از خداى جهان را ملاك رتبه و امتياز و كرامت قرار داده است .
طلوع نور امام زمان (ع )
آسمان و فضاى جهان به سبب ولادت مولود و مصلح بزرگ كه شكوه و نعمت اسلام بر مردم را بار ديگر تحقق مى دهد و انسان را از ظلمتهاى ستمكارى و سركشى ، نجات مى بخشد، نورانى شد.
از عنايات و نعمتهاى بزرگ خداى متعال بر حضرت مهدى (عليه السلام ) اين بوده كه حملُ ولادت با سعادت آن حضرت را همانند ولادت پيامبرش موسى بن عمران ، پنهان نگاه داشت . تاريخ نويسان روايت كرده اند كه حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) عمه جليل القدرش حضرت حكيمه دختر امام محمد جواد (عليه السلام ) را به خانه اش خواند و او از سادات و علويه هاى عابده بود كه در عفت و پاكى ، به جده اش فاطمه زهرا – سلام الله عليها – شباهت داشت ، وقتى كه به خانه برادر زاده اش امام حسن عسگرى (عليه السلام ) رسيد، آن حضرت او را احترام و تجليل فراوانى كرد و به او گفت :
((عمه ! امشب افطار را نزد من باش ، به همين زودى ، خداى عزوجل به سبب ولى و حجت خودش بر مردم و خليفه ام بعد از من ، تو را خوشحال خواهد كرد)).
آن مخدره ، به مجرد شنيدن سخنان امام (عليه السلام ) سرور و شادمانى ، سرتاسر وجودش را فرا گرفت و عرض كرد: اى مولا و سيد من ! فدايت شوم ! تولد اين خليفه از چه كسى است ؟
امام (عليه السلام ) فرمود: ((از سوسن (16) (يا نرجس ))).
حضرت حكيمه ، نگاهى به سوسن انداخت ، اما اثرى از حاملگى را در او مشاهده نكرد، سپس رو به امام (عليه السلام ) كرد و گفت : او كه حامله نيست . آن حضرت تبسم كرد و فرمود: ((هنگام سپيده ، حاملگى براى تو آشكار مى شود؛ زيرا حاملگى او همانند مادر موسى آشكار نشد و هيچ كس تا وقت زايمان او از آن اطلاع پيدا نكرد؛ چونكه فرعون شكم زنان باردار را پاره مى كرد تا به موسى دسترسى پيدا كند و اين مولود هم مانند حضرت موسى است )).
و وقتى كه مغرب فرا رسيد، جناب حكيمه نماز مغرب و عشا را خواند، سپس با جناب سوسن به افطار نشست . و آنگاه به خواب رفت . و در اثناى شب كه بيدار شد، نگاهى به سوسن انداخت اما هيچ گونه اثرى از حمل و زايمان را در او نديد. وقتى كه آخر شب فرا رسيد، برخاست و نماز شب را خواند و آنگاه كه به يك ركعت نماز وتر رسيد، مخدره جليل القدر، سوسن از خواب پريد و نماز شب را خواند و بعد از نماز، احساس درد نمود حكيمه به طرف آن مخدره رفته و مى پرسد آيا چيزى احساس مى كنى ؟ آن مجلله در حالى كه مضطرب است مى گويد: ((امر شديدى را احساس مى كنم )).
جناب حكيمه ، با عاطفه و مهربانى او را خطاب كرد: ان شاء الله ترس و خوفى بر تو نيست . وقت كمى نگذشته بود كه مولود عظيم الشاءن از مادرش سوسن تولد يافت . تازه مولودى كه زمين را در آينده از لوث وجود پليد طاغوتها و ستم زورگويان ، تطهير كرده و در آن حكم خدا را برپا مى كند.
حضرت امام حسن عسگرى ، به شدت از ولادت اين مولود با خير و بركت ، خوشحال و شادمان شد و شروع كرد به سخن گفتن در رد گفتار حاكمان ستمكار عباسى كه آنان خيال مى كردند به زودى او را به قتل مى رسانند و حضرتش را از ادامه نسل ، محروم مى كنند و چنين فرمود:
((اين ستمكاران گمان كردند كه مرا مى كشند تا اينكه اين نسل را قطع كنند، پس چگونه ديدند قدرت خدا را…))(17)
اجراى مراسم ولادت
حكيمه مجلله ، تازه مولود بزرگ را نزد پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسگرى برد و آن حضرت او را با سرور و خوشحالى فراوانى استقبال كرد و آداب و رسوم شرعى را بر او اجرا كرد؛ در گوش ‍ راست وى ، ((اذان )) و در گوش چپ او ((اقامه )) را گفت ، پس اولين صدايى كه به گوش او خورد ((الله اكبر)) و: ((لا اله الا الله )) بود. در حقيقت ، حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) با اين كلمات – كه سرّ هستى و خواسته پيامبران – او را تغذيه و سيراب كرد كه تمام دل ، عواطف ، مشاعر و احساس ، آن حضرت را فرا گرفت و احاطه نمود و در اين هنگام ، تازه مولود آسمانى همانند عيسى بن مريم در قبل ، شروع به سخن گفتن نمود و اين آيه را خواند:
و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين و…
بنابراين ، ولى و حجت خدا بر بندگانش با اين شكل پنهانى و سرّى از ترس حاكميت افسادگر كه شديدا مراقب بود تا او را پيدا كند و به قتل برساند. متولد شد و جناب حكيمه او را به آغوش گرفت و بوسيد و گفت : ((از او رايحه و بويى را استشمام كردم كه هرگز خوشبوتر از آن ، استشمام نكرده بودم )).
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) بار ديگر او را از حكيمه گرفت و گفت : ((تو را در پناه كسى قرار مى دهم كه مادر موسى او را در پناه او قرار داد. در حفظ، پوشش ، پناه و جوار خدا باش )).
سپس به حكيمه فرمود: ((اى عمه ! او را به مادرش برگردان . و خبر اين تازه مولود را پنهان دار و به هيچ كس نگو تا وقت آن برسد…))(18)
وليمه عمومى
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) بعد از ولادت با بركت فرزند گراميش ، دستور داد كه مقدار زيادى نون و گوشت بخرند و بين فقراى شهر سامرا تقسيم كردند همچنانكه براى او هفتاد قوچ عقيقه كرد كه چهار تا از آنها را براى رفيقش ((ابراهيم )) فرستاد و نامه اى هم به او نوشت :
((بسم الله الرحمن الرحيم ، اين گوسفندها از فرزندم محمد مهدى است . خودت از آنها بخور و هر كس از شيعيان ما را ديدى به او هم بخوران .))(19)
آگاه شدن شيعيان از تولد امام زمان (ع )
شيعيان ، ولادت امام و حجت خدا بر خلق ، امام منتظر را مباشرت و لمس مى كنند و سرتاسر وجودشان به سبب ولادت آن حضرت ، سرور و شادى فرا گرفت و از كسانى كه ولادت آن بزرگوار به او بشارت داده شد، حمزه فرزند ابوالفتح بود. به او گفته شد بشارت ! ديروز خداوند متعال به ابومحمد امام حسن عسگرى نوزادى عنايت كرد. و البته امام (عليه السلام ) دستور داده كه مخفى نگاه داشته شود.
حمزه گفت : اسم اين نوزاد چيست ؟ به او گفته شد: نامش ((محمد)) و كنيه اش جعفر (ابوجعفر) است .(20)
مباركباد جهت ولادت امام زمان (ع )
به سبب ولادت حضرت مهدى (عليه السلام ) شادى و شعف گسترده اى تمام مراكز و محافل تشيع را فراگرفت . مردم ، شخصيتها و بزرگان ، دسته دسته خدمت حضرت امام حسن عسگرى مى رسيدند و ولادت آن بزرگوار را به ايشان تبريك و تهنيت مى گفتند. حسن فرزند حسين علوى – يكى از همين افراد – مى گويد: خدمت حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) رسيدم و ولادت فرزندش حضرت قائم را در سر من راءى به ايشان تبريك گفتم .(21)
و شيعيان – به طور مرتب – با اينكه وقت كمى از ولادت آن حضرت گذشته بود – به همديگر بشارت و تبريك مى گفتند و شاعران ، شروع به سرودن اشعار نمودند و بدينوسيله ، سرور و خوشحالى خودشان را آشكار مى نمودند. ((شيخ محمد سماوى )) مى گويد:
يا ليلة قد اسفرت عن مولد غغغ طرب الزمان به وطاب الحين …(22)
و از كسانى كه به همين مناسبت ، شعر سروده ، شاعر مويد و موفق ، شيخ كاظم آل نوح است ، او در قصيده اش مى گويد:
بليلة نصف شعبان علينا غغغ اطل البشر و هو لها قرين …(23)
نام امام زمان (ع )
نام آن حضرت همان نام جدش رسول خداست . پيغمبر اكرم ، مردم را از گمراهى نجات داد، حضرت صاحب ، نوه و آخرين وصى از اوصياى دوازدهگانه رسول خدا هم نجات دهنده بشريت است .
تاريخ نويسان و راويان ، همگى در اينكه اين نام را جدش رسول خدا براى او انتخاب كرده است ، اتفاق نظر دارند.(24)
لقب امام مهدى (ع )
آن حضرت ، القاب شريفى دارد كه برخى از آنها عبارتند از:
1 – ((مهدى )): اين لقب ، شايعترين و معروفترين القاب آن حضرت است و از آنجايى كه آن حضرت ، مردم را به حق يا به هر امر پنهانى (25) هدايت مى كند، به ((مهدى )) ملقب شده است . و همين لقب به پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم نسبت داده شده است . شاعر برجسته ((حسان )) فرزند ((ثابت )) در مصيبت رحلت پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) چنين سروده است :
ما بال عينى لا تنام كاءنما غغغ كحلت مآقيها بكحل الاءرمد…(26)
پيغمبر اسلام در دعا چنين مى گفت : ((خدايا! ما را به زينت ايمان مزين فرما، خدايا! ما را از هدايت شدگان قرار بده (27) )).
و اين لقب بر حضرت امام حسين (عليه السلام ) هم اطلاق شده است . ((سليمان بن صرد)) كه يكى از توابين متشخص كوفه بود، مى گفت : ((خدايا! رحمت را بر حسين ، شهيد فرزند شهيد و مهدى فرزند مهدى نازل فرما)).(28)
البته اين لقب شريف ، به حضرت امام منتظر اختصاص يافته است به طورى كه تا اطلاق و تلفظ مى شود، به غير آن حضرت ، انصراف پيدا نمى كند، همچنانكه ابن منظور(29) و زبيدى (30) ، دو لغت شناس معروف ، آن را ذكر كرده اند.
2 – ((قائم )): اين لقب از القاب شريف آن حضرت است ؛ زيرا او قيام به حق مى كند.(31) و به او ((قائم آل محمد (ص ))) هم گفته مى شود.
3 – ((منتظر))(32) : براى آنكه مومنين با فارغ شدن از صبر هم انتظارش را مى كشند.
4 – ((حجت ))(33) : زيرا او حجت خداى متعال بر خلق و بندگان اوست .
5 – ((خلف صالح )): زيرا آن حضرت بزرگترين خلف براى عاليترين خانواده در دنياى اسلام است …
كنيه امام زمان (ع )
اين مطلب حتمى است كه پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) كنيه آخرين خليفه اش امام منتظر را ((ابو عبدالله ))(34) قرار داده است و گفته شده كه كنيه آن حضرت ((ابو جعفر و ابوالقاسم ))(35) است .
سال ولادت امام زمان (ع )
ولادت حضرت مهدى ؛ مصلح بزرگ آسمانى ، سال 255(36) هجرى قمرى و گفته شده سال 232(37) هجرى قمرى بوده است .
شب مبارك
قائم آل محمد در شب مبارك نيمه شعبان معظم ، متولد شده است . اين شب ، مقدسترين شبهاست و در بعضى احاديث و اخبار آمده است كه شب قدر، همين شب است . و اينكه همه امور در آن شب ، تفريق مى شود. و در آن شب ، زيارت پدر آزادگان و ريحانه رسول خدا حضرت سيد الشهدا امام حسين (عليه السلام ) مستحب است .
استحباب دعا در شب ولادت امام زمان (ع )
دعا و خواندن ذكرهايى كه از ائمه هدى (عليهم السلام ) رسيده ، در شب ولادت با سعادت حضرت امام منتظر، مستحب است .
و اين دعا مستحب است : اللهم بحق ليلتنا هذه و مولودها و حجتك و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلا…
و بعد از اين دعا، بر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ائمه طاهرين ، صلوات و درود مى فرستد، سپس مى خواند:
اللهم صل على محمد سيد المرسلين و خاتم النبيين و حجة رب العالمين ، المنتجب فى الميثاق …
سپس بر ائمه اطهار يكى پس از ديگرى صلوات مى فرستد و پس از آن مى گويد:
اللهم صل على الخلف الهادى المهدى ، امام المومنين و وارث المرسلين و حجة رب العالمين ، اللهم صل على محمد و اهل بيته …
شب ولادت قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) از نظر اسلام ، از مقدسترين و عظيمترين شبها به شمار مى رود. در آن شب ، كسى تولد يافته كه حق و عدل را برقرار و جور و ستم را نابود و هر دروغ و بتى را واژگون خواهد كرد.
شناساندن امام زمان (ع ) به شيعيان
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) ترتيبى داد كه شيعيان مخلص و دوستداران خويش ، نسبت به حضرت مهدى (عليه السلام ) شناخت پيدا كنند به طورى كه هيچ انكاركننده و شكاكى نتواند او را انكار كرده و تشكيك نمايد.
معاويه فرزند حكيم و محمد فرزند ايوب و محمد فرزند عثمان ، هر يك مستقلا روايت كرده اند كه حضرت ابو محمد حسن عسگرى (عليه السلام ) فرزند نوزادش حضرت مهدى (عليه السلام ) را به ما كه چهل نفر و در منزل آن حضرت بوديم ، معرفى كرد و فرمود:

((اين فرزندم بعد از من ، امام و خليفه من بر شماست ، او را اطاعت كنيد و بعد از من در دينتان متفرق نشويد كه هلاك مى شويد، لكن بدانيد بعد از اين او را نمى بينيد…)).(38)
حضرت عسگرى (عليه السلام ) بر آنان اقامه حجت نموده و امام زمانشان را معرفى كرد تا آنان شاهد صدق و راستى باشند و آنچه را كه ديده اند به ديگران برسانند.
صفات و محاسن امام زمان (ع )
صفات و محاسن حضرت مهدى ، همان صفات پيغمبران و اوصياى الهى مى باشد. نور امامت و هيبت پيامبران ، در صورت و چهره مبارك آن حضرت كاملا محسوس بوده و توصيف و تعريف آن حضرت در روايات چنين آمده است :
1 – ابو سعيد خدرى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود: ((حتما خداوند متعال از عترت و اهل بيت من مردى را كه ميان دندانهاى جلوش فاصله موزون و مطلوب است و پيشانيش نورانى مى باشد، مبعوث مى كند تا زمين را از عدل و رفاه و امكانات اقتصادى ، پر كند.))(39)
حفاظ و محدثين اهل سنت ، روايات زيادى – همانند اين حديث – از پيغمبر اكرم در صفات حضرت مهدى (عليه السلام ) فرزند و نوه آن حضرت ، روايت كرده اند.
2 – ابو جعفر حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) با سلسله سند از پدران گراميش و از سيد اهل بيت حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت كرده كه آن حضرت در حالى كه روى منبر بود، فرمود:
((در آخر الزمان مردى از فرزندان من ، داراى رنگ سفيد كه در آن سرخى نفوذ كرده باشد و داراى شكم صاف و عريض و رانهايش پهن و استخوان شانه هايش درشت و برجسته (چهارشانه ) و داراى دو خال ، يكى به رنگ پوست بدنش و ديگرى شبيه خال رسول الله است ، خروج خواهد كرد)).
3 – حضرت على (عليه السلام ) آن حضرت را بار ديگر چنين توصيف كرده است :
((پيشانيش نورانى و بينيش كشيده و شكمش صاف و عريض ، رانهايش پهن ، دندانهاى جلوش درخشنده و خالى در ران راست او مى باشد)).(40)
چيزى كه از روايات و احاديث پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ائمه هدى (عليهم السلام ) به طور مسلم استفاده مى شود اين است كه حضرت مهدى (عليه السلام ) از نظر چهره و سيما، از همه بهتر و زيباتر مى باشند. تمام قيافه ها و چهره ها در مقابل نورانيت سيماى آن حضرت كه به نور امامت روشن گشته است ، خاضع و تسليم مى باشند.
شاعر برجسته و مؤ يد؛ آقاى سيد حسن درباره آن حضرت چنين سروده است :
طلع الجمال بوجهه الوضاح غغغ و سدى النسيم بوجهه الفياح (41)
شباهت امام زمان (ع ) به پيامبر اكرم (ص )
آن حضرت شبيه ترين مردم به جدش رسول خداست ؛ در روش و جهاد و در انقلاب عليه ظلم و طغيان و در دگرگون ساختن سيستم حاكم بر جامعه از دزدى و غارت و به هم ريختگى و نگرانى و اضطراب و در تبديل آن به نظام و سيستمى كه حقوق و حيثيات را حفظ و امنيت و آرامش و هر آنچه موجب خوشبختى مردم مى شود. وقتى كه قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) ظهور كند، همان كارى را مى كند كه جدش رسول الله كرد. بنابراين ، تاج و تخت طاغوتها و ستمگران را در هم مى شكند و نظامهاى سياسى را كه بر دروغ و نيرنگ و نفاق هستند، برمى چيند و همه جوانب و مفاهيم عدل را برقرار مى كند.
روايات و اخبار زيادى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ائمه هدى (عليهم السلام ) كه به ما رسيده ، دلالت مى كنند كه حضرت امام منتظر، شبيه جدش رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، برخى از آنها عبارتند از:
1 – عبدالله فرزند مسعود از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل مى كند كه فرمود: ((مردى از دودمان من خروج مى كند كه همنام من و خلق و خوى او خلق و خوى من است و زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد)).
2 – حذيفه از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود: ((اگر از دنيا فقط يك روز (هم ) مانده باشد، هر آينه خداوند در همان روز، مردى را كه همنام من و خوى او خوى من و كنيه اش ‍ ابوعبدالله است ، مبعوث مى كند و مردم بين ركن و مقام كعبه با او بيعت مى كنند و خداوند دين را به وسيله او به جامعه برمى گرداند و پيروزيهاى فراوانى به دست مى آورد، تا جايى كه هيچ كس روى زمين نماند مگر آنكه گوينده ((لا اله الا الله )) شود)).
((سليمان )) از جا برخاست و پرسيد: اى رسول خدا! او از كدام اولاد شماست ؟
فرمود: ((او پسر اين فرزندم مى باشد (و با دست به امام حسين (عليه السلام ) اشاره كرد))).
3 – عايشه از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
المهدى رجل من عترتى يقاتل على سنتى كما قاتلت انا على الوحى .(42)
((مهدى ، مردى از عترت من مى باشد كه براساس سنت من مقاتله مى كند همچنانكه من براساس وحى ، مقاتله نمودم )).
4 – جابربن عبدالله انصارى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
المهدى من ولدى ، اسمه اسمى و كنيته كنيتى ، اشبه الناس بى خَلقا و خُلقا تكون له غيبة و حيرة تضل فيها الامم ، ثم يقبل كالشهاب الثاقب يملؤ ها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما(43)
((مهدى از فرزندان من و همنام و هم كنيه من است . از همه مردم در خوى و شمايل به من شبيه تر است ، او داراى غيبتى است كه امتها در آن تحير پيدا مى كنند و سپس مانند ستاره تابان ظهور مى كند و زمين را بعد از آنكه از جور و ستم پر شده باشد، از عدل و داد پر مى كند)).
5 – حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) با سلسله سند خود از جد بزرگوارش حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
المهدى من ولدى اسمه اسمى و كنيته كنيتى ، اشبه الناس بى خَلقا و خُلقا تكون له غيبة و حيرة حتى تضل الخلق عن اديانهم فعند ذلك يقبل كالشهاب الثاقب فيملؤ ها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا(44)
((مهدى از فرزندان و همنام و هم كنيه من است ، از نظر خلق و شمايل ، شبيه ترين مردم به من است ، داراى غيبتى است كه مردم در اثر تحير، از دينشان گمراه مى شوند و در اين شرايط است كه همانند ستاره درخشان ، ظهور مى كند و زمين را از قسط و عدل پر مى كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده بود)).
6 – حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) با سلسله سند از جدش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
القائم من ولدى اسمه اسمى و كنيته كنيتى و شمائله شمائلى و سنته سنتى يقيم الناس على ملتى و شريعتى و يدعوهم الى كتاب ربى عزوجل ، من اطاعه فقد اطاعنى و من عصاه فقد عصانى و من انكره فى غيبته فقد انكرنى و من كذبه فقد كذبنى و من صدقه فقد صدقنى الى الله اشكو المكذبين لى فى امره ، الجاحدين بقولى فى شاءنه و المضلين لامتى عن طريقته و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون (45)
((قائم آل محمد، از فرزندان من ، همنام و هم كنيه من ، شمايل او شمايل من ، سنت و روش او سنت من است . مردم را بر شريعت و راه من ، قرار مى دهد و آنان را به كتاب خداى عزوجل (قرآن ) دعوت مى كند. هر كس از او پيروى كند، در حقيقت از من پيروى نموده و هر كس از او نافرمانى كند، مرا نافرمانى نموده ، هر كس او را در غيبتش انكار كند، مرا انكار كرده ، هر كس او را تكذيب نمايد، مرا تكذيب نموده ، هر كس او را تصديق كند، مرا تصديق نموده و من از تكذيب كنندگان و منكرين او و گمراه كنندگان مردم از راه و طريقه او، به خداى متعال شكايت مى برم و ستمكاران به زودى خواهند دانست كه به چه كيفرگاه و دوزخ انتقامى بازگشت مى كنند)).
اين حديث از روشنترين احاديث نبوى است كه دلالت دارد بر اينكه حضرت مهدى (عليه السلام ) در بسيارى از امور همانند جدش رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشد.
7 – ((ابو صالح سليلى )) در كتاب ((الفتن )) از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت كرده است كه فرمود: حضرت مهدى (عليه السلام ) از نظر خلق و شمايل و محاسن و صفات برجسته ، شبيه ترين مردم به رسول خداست .(46)
و مانند اين روايات از پيغمبر هدايت و از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در تاريخ ، فراوان آمده و همه آنها آشكارا دلالت دارند كه مهدى منتظر، نه فقط در خلق و خوى و شمايل كه به سبب آنها بر انبيا امتياز پيدا كرده است ، بلكه در حركت و اقدامات اصلاحى و مبارزه و جهادش در نابودى جور و ستم و تحقق بخشيدن به حق و عدالت در زمين ، شبيه جد بزرگوارش رسول خداست .
روايت جعلى
منشاء و منبع تفكر و انديشه اسلامى ، همانا وحى آسمانى ، قرآن كريم سنت معصوم (عليه السلام ) است و عقل و درايت و ضمير و فطرت در استنباط و استخراج و برداشت از منبع فياض و چشمه زلال معارف آسمانى ، ابزار خدادادى است كه به عنوان ((پيامبر باطنى حق )) در درون انسانها، وديعه و حجت قرار گرفته است . بنابراين ، افكار اسلامى كه از آن سرچشمه پاك و پاكيزه و از اين ابزار درّاك خدادادى است ، تماما پاك و طيب و با فطرت و سرشت ، منطبق مى باشد.
با همه اين حال ، صاحبان حقد و دشمنان ارزشهاى والاى الهى و بويژه كينه ورزان به اسلام ، هميشه تلاش كرده اند كه چهره ارزشهاى دين و چهره رهبران و مصلحان آسمانى كه دشمنان حكومتهاى باطل و ستمكاران مى باشند، بد جلوه دهند و افكار عمومى را نسبت به آنان به شك و ترديد وادارند.
از اين باب است كه دشمنان و كينه جويان ، روايات و اخبارى را به منظور بد جلوه دادن چهره اسلام ، جعل نموده و در احاديث و روايات مسلمين داخل نموده اند كه به اين گونه روايات ، اصطلاحا ((اسرائيليات )) گفته مى شود. از اين قبيل است روايتى كه ((گنجى )) و غير او از پيغمبر نقل كرده اند كه او فرموده است :
((مهدى از فرزندان من ، صورتش مانند ستاره درى ، رنگش رنگ عربى و جسمش جسم اسرائيلى است ، زمين را پر از عدل مى كند همچنانكه پر از ظلم شده است . در خلافت و حكومت او، همه اهل زمين و آسمان و پرندگان هوا رضايت دارند و بيست سال (47) زمام امور را به دست دارد)).
علت اينكه اين روايت ساختگى است ، آن است كه جسم آن حضرت ، جزئى از جسم پيغمبر و اميرالمؤ منين است كه پاك و پاكيزه و نور و هدايت است ، چگونه چنين جسم طاهر و طيبى ، شبيه جسمهاى اسرائيلى باشد كه خبيث ترين اجسام و پليدترين افكار را دارند. اينان گرگهاى بشريت و جرثومه و مجسمه رذالت مى باشند. گمان زياد آن است كه اسرائيلى ها، به جهت رفع پليدى نكبت و آلودگى كه دارند و مورد تحقير مسلمانان و غيره مى باشند، اين روايت را ساخته باشند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.