منكرين امام مهدى (عج )

منكرين امام مهدى (عج )
گروهى نسبت به وجود مقدس حضرت مهدى (سلام الله عليه ) انكار دارند و شيعيان و مومنين به آن حضرت را هم ملامت كرده اند!! و ما در اينجا برخى از آنان را ذكر مى كنيم .
1 – ابن خلدون
((ابن خلدون )) در مقدمه اش فصلى را عنوان كرده است كه در آن روايات و احاديث فراوانى را كه محدثين از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند و به آنها ايمان آورده اند، ترديد و انكار كرده و خيال كرده كه آن روايات ، بى اساس و بى سند است . و دانشمند گرانمايه و استاد محقق ، ((احمد شاكر)) در جواب و رد ابن خلدون ، اقدام نموده و چنين گفته است :
((اما ابن خلدون وارد چيزى شده است كه دانش آن را نداشته و وارد امر پرزحمتى شده كه مرد اين ميدان نبوده است . ابن خلدون به امور سياسى و دولت مشغول بوده و در خدمت پادشاهان و امرا بوده است و لذا توهم كرده كه موضوع حضرت مهدى (عليه السلام ) يك عقيده شيعى است يا آنكه خودش را در اين موضوع به وهم و خيال انداخته است و بر آن اساس در مقدمه مشهورش فصل طولانى را باز كرده و عنوان آن را (فصلى در امر فاطمى و آنچه مردم در مورد او…)))(241) گذاشته است .
استاد احمد شاكر، در نقد و رد وهم ابن خلدون گفته است كه انكار او نسبت به حضرت امام منتظر (عليه السلام ) انكار يكى از ضروريات دين و مسلميات سنت است ؛ زيرا رواياتى كه در شاءن حضرت مهدى (عليه السلام ) از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است به حد تواتر مى باشد و به هيچ وجه جاى ترديد و انكار نيست .
2 – محمد امين بغدادى
((محمد امين بغدادى )) مشهور به ((سويدى ))، وجود حضرت امام منتظر (عليه السلام ) را انكار كرده ! ولى گفته است كه در آينده ولادت خواهد يافت . او مى گويد: ((شيعيان گمان كرده اند كه او در سرداب سر من راءى در سال 262 هجرى غايب شده و او صاحب شمشير و قائم قبل از قيام ساعت است و او قبل از ظهور، دو غيبت دارد، يكى از آنها از ديگرى طولانى تر است )).
من مى گويم از امورى كه باطل مى كند اين را كه مهدى ((محمد)) همان منتظر قبل از قيام ساعت است ، اصولى است كه شيعيان آن را براى امامت تاءسيس كرده اند. اصولى كه در كتابهايشان مى باشد عبارتند از:
1 – نصب امام بر خدا واجب است .
2 – بر خدا جايز نيست كه زمان را از امام خالى بگذارد.
3- امامت به دوازده نفر منحصر است .
4 – عصمت همه اينان را واجب مى دانند.
بنابراين ، پس خداوند آنچه را كه واجب بوده ، ترك كرده است به اينكه امام مهدى را بعد از وفات امام حسن عسگرى به عنوان امام نصب نكرده ، بلكه امامت مهدى را به آخر الزمان انداخته است .
اگر شيعيان بگويند كه مهدى همين الآن امام است ، جواب مى گويم امام غايب چه فايده اى دارد؛ چون بر رفع ستم توانا نيست با اينكه امامان قبل از او با توجه اينكه به زمان پيغمبر نزديك بودند، ظاهر بودند و حال آنكه اين زمان كه از زمان پيغمبر دورتر و ستم زيادتر است ، نياز بيشترى به امام دارد. و آنچه مورد اتفاق علماست اين است كه مهدى قائم در آخر الزمان است و زمين را از عدل پر مى كند.(242)

انكار سويدى هيچ گونه اصل و اساسى ندارد و اعتقاد شيعه به امام زمان (عليه السلام ) هيچ گونه تضادى با ساير عقايد و التزامات شيعه ندارد، آنطور كه سويدى توهم كرده است ؛ زيرا نصب امام بر خدا عقلا از باب لطف واجب است و شيعه به آن معتقد مى باشد و امام مهدى ، يكى از دوازده امام است كه خليفه پيغمبر اسلام مى باشند و از چشمها و ديده ها براساس حكمتى كه در بحثهاى سابق ، بحث آن را با تفصيل توضيح داديم – پنهان شده است و حتما ظهور خواهد كرد و حق و عدل و آرامش و رفاه بين مردم را برقرار خواهد كرد.
3 – احمد كسروى
((احمد كسروى )) به شيعه ستم كرده و به آنان دروغ و افترا بسته و در مورد امام زمان (عليه السلام ) گفته است :
((زمانى كه امام حسن عسگرى فوت كرد يعنى در سال 260 هجرى ، مصيبت بزرگى پيدا شد؛ زيرا امام حسن ، اولادى نداشت و رافضى ها سرگردان شدند و تفرقه بين آنان پيدا شد؛ گروهى گفتند كه امامت ، كارش تمام و قطع شده و گروهى از آنان پيرو جعفر برادر امام حسن عسگرى شدند و عثمان بن سعيد كه از افراد مورد اطمينان امام حسن بود، ادعاى عجيبى كرد و گفت امام حسن داراى فرزند است و پنج ساله مى باشد و در سرداب پنهان شده و براى هيچ كس ظاهر نمى شود و او امام بعد از پدرش مى باشد)).(243)
جهت گيريهاى احمد كسروى و مزدوريت او براى انگليس ، مشهور و معروف است . و گفته او: ((ادعاى عثمان بن سعيد از نواب امام حسن (عليه السلام ) به اينكه آن حضرت داراى فرزند است و براى احدى ظاهر نمى شود و امام منتظر است و مهدويت به او مستند مى شود، از هر قول و بيان بى اساس و بى پايه اى سست تر و ضعيف تر است ؛ زيرا اين گفته به طور كلى افتراى محض است و ما در مباحث گذشته به صورت گسترده از روايات و اخبارى كه از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و از ائمه اطهار (عليهم السلام ) نقل شده ذكر كرديم و همه آن روايات و احاديث ، جهان اسلام را به ظهور امام مهدى (عليه السلام ) بشارت مى دادند و اينكه آن حضرت دين را احيا و حاكم مى نمايد)).
4 – احمد امين
((احمد امين )) همانند كسروى مجوسى ، نسبت به ائمه هدى كه خداوند آنان را از هر رجس و آلودگى پاك گردانيده ، حقد و كينه و عداوت داشته است و بدون آنكه به منابع و مصادر شيعه مراجعه اى داشته باشد، مطالب دروغ و بى اساس را به آنان نسبت داده و خودش هم به اين مطلب اعتراف دارد. او در اثر بغض و دشمنى كه با شيعيان دارد، هر دروغ و افترايى را به آنان روا مى دارد؛ شيعيانى كه بخش ‍ عظيمى از امت اسلام را تشكيل مى دهند و در دنيا به طالب حق و عدالت و خصم طغيان و ستم ، معروف مى باشند.
((دكتر عبدالرحمن بدوى )) مى گويد: ((شيعه بزرگترين فضل و امتياز را دارد؛ زيرا اسلام را با نشاط و طراوت و شادانى نگهداشته و نفوس مضطرب و نگران را با معنويات ، ثبات و طماءنينه بخشيده است و گر نه تحجر و قالبهاى خشك و جامد، حاكم مى گشت )).
در هر حال ((احمد امين )) جزوه اى نوشته كه در آن امام مهدى را انكار كرده است و ايمان شيعه به آن حضرت را عيب دانسته و هيچ گونه اهميتى به آنچه صحاح سنت روايت كرده اند، نداده است ، جوامع حديثى ، اخبار متواتر و گسترده اى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) در شاءن حضرت مهدى (عليه السلام ) روايت كرده اند. و دانشمند معظم ((حجة الاسلام و المسلمين استاد شيخ محمد امين زين الدين و استاد شيخ محمد على زهيرى ))، احمد امين را رد نوشته اند و با استدلال و برهان ، انكار بى اساس امين را جواب گفته اند. و شخصيت جليل القدر امام شيخ ((محمد حسين كاشف الغطا))، در تقريظى كه بر كتاب استاد زهيرى دارد، چنين گفته است :
((قضيه حضرت امام منتظر غايب – ارواحنا فداه – عقيده ريشه دار و اساسى و پايه اى است كه بر اصول و قواعد محكم بنا شده است و فاصله گرفتن از آن ممكن نيست و يكى از مسلميات و امر مفروغ منه محسوب مى شود.))(244)
5 – شكرى افندى
((شكرى افندى بغدادى )) قصيده اى گفته كه در آن نسبت به امام مهدى (عليه السلام ) اظهار شك و انكار كرده است !! و مى گويد:
اءيا علماء العصر يا من لهم خبر غغغ بكل دقيق حار من دونه الفكر…
علما و دانشمندان نجف اشرف اقدام نموده و او را رد كرده اند. محدث نورى – رضوان الله تعالى عليه – در رد او كتابى به نام ((كشف الاءستار عن الحجة الغائب عن الابصار)) تاءليف كرد. و در آن كتاب ، تصريحات چهل نفر از اكابر علماى اهل سنت ، در مورد ولادت و وجود حضرت امام مهدى (عليه السلام ) را ذكر كرده است ، همچنانكه امام كاشف الغطا، قصيده محكم و متقنى را در رد افندى سرود و اول آن قصيده چنين است :
بنفسى بعيد الدار قربه الفكر غغغ و ادناه من عشاقه الشوق و الذكر
اين قصيده مستقلا و به ضميمه كتاب ((الزام الناصب )) به چاپ رسيده است .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.