برادران همرزم در سنگر دانشگاه! خدا را فراموش نكنيد

برادران همرزم در سنگر دانشگاه! خدا را فراموش نكنيد.حرمت خون آنها را حفظ كنيد و آن را پايمال نكنيد! شهيد داريوش ساکي

خاطره

 وقتي جنگ شروع شد به فکر افتاد برود جبهه . نه توي مجلس بند مي شد نه وزارت خانه . رفت پيش امام . گفت « بايد نامنظم با دشمن بجنگيم تا هم نيروها خودشان را آماده کنند، هم دشمن نتواند پيش بيايد. » برگشت و همه را جمع کرد. گفت « آماده شويد همين روزها راه مي افتيم » . پرسيديم «امام؟» گفت «دعامان کردند.»
خاطره اي از زندگي شهيد مصطفي چمران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.