فصل 7. كوهها، قله ها، گياهان
اى برادر، آيا در نشانه هاى عظمت و آثار رحمت خدا در آفرينش كوههاى استوار و قله هاى برافراشته نيك نينديشيده اى كه چگونه آبها را در زير آنها به وديعت نهاده ، از آن رو چشمه ها از زير آنها مى جوشد و آبشارها بر روى آن ها روان مى شود! از سنگ خشك و خاك تيره آب رقيق ، صاف ، گوارا و زلال را بيرون آورد و زندگى هر موجود زنده اى (554) را بدان سبب قرار داد، انواع درختان و گياهان را از دانه ، انگور، نى ، زيتون ، خرما، انار، و ميوه هاى بيشمارى را به سبب آب از زمين بيرون آورده كه در شكل ، مزه ، صفات و بو با هم فرق دارند و برخى را در مزه بر برخى ديگر برترى داده است در حالى كه همگى از يك آب سيراب مى شوند و از يك زمين بيرون مى آيند. اگر گويى : تفاوت اينها به دليل تفاوت بذر و ريشه هاى آنهاست ، گوييم : كى در يك هسته ، درخت خرما با خوشه هاى رطب ، و كجا در يك دانه هفت سنبل و هر سنبل داراى صد دانه نهفته است ؟
سپس به بيابانها و دشتها بنگر و ظاهر و باطن آنها را بكاو، خواهى ديد خاكى همگون و يكدست بر آن گسترده است ، ولى چون خداوند باران بر آن مى فرستد مى جنبد و برمى آيد و جفتهاى گوناگون از گياهان شاداب و سرورانگيز مى رويد، به رنگهاى مختلف و گياهان همگون و ناهمگون ، كه هر كدام را مزه و بو و رنگ و شكلى مغاير با ديگرى است . بنگر به فراوانى و تفاوت اصناف و كثرت شكلهاى آنها و سپس به تفاوتى كه در طبع گياهان و كثرت منافع آن ها نهفته است ، و چگونه منافع شگفتى در گياهان دارويى جاى داده است .
يكى مواد خوراكى است و يكى موجب تقويت بدن ، يكى زنده مى كند و ديگرى مى كشد، يكى سردى مى آورد و ديگرى گرمى مى زايد، يكى چون داخل معده شود صفرا را از اعماق رگها ريشه كن مى كند و ديگرى خود به صفرا تبديل مى شود، يكى بلغم و سودا را مى زدايد و ديگرى به اين دو تبديل مى شود. يكى خون را صاف مى كند، يكى فرح انگيز است ، يكى خواب آور است . يكى نيرو مى دهد و يكى ضعف مى آورد. و بالاخره هيچ برگى و ساقه اى از زمين نمى رويد جز آنكه منافعى در آن نهفته است كه بشر را توان آگاهى بر كنه و حقيقت آن نيست و باغبان و كشاورز براى هر كدام نيازمند كار ويژه اى است ، درخت خرما گردافشانى ، درخت انگور هرس مى گردد و زراعت علفهاى هرزه از آن پاك و زدوده مى شود؛ برخى با بذرپاشى در زمين مى رويند و برخى مانند قلمه ها نهالكارى و برخى پيوند زده مى شوند.
سپس از آن رو كه جرم سخت ، غذايى نمى يابد كه يكدفعه بدون تدريج صورت آن را به خود گيرد، بنگر كه خداوند چگونه در درختان سخت از روى عنايت به آنها، مغزى را شبيه مغزى كه در استخوان است قرار داده است . اما درختان سست پايى كه آن جرم سخت را ندارند از داشتن چنين مغزى بر كنارند چرا كه نيازى بدان ندارند. و گياهانى كه بناست حجم آنها بزرگ شود و قد آن ها در مدت كوتاهى بلند گردد (مثلا مانند پيچك ) نمى توانند سخت و محكم باشند، زيرا چيز سخت به ماده سرسخت و نيروى بالنده اى نيازمند است ، و تصرف در امثال آن نيازمند زمانى دراز است (و به سرعت رشد نمى كنند).
اگر ما بخواهيم به ذكر احوال گياهان و صفات و اختلاف اجناس و منافع و شگفتيهاى آنها بپردازيم روزها در اين توصيف سپرى مى شود، پس از هر جنسى بيان اندكى تو را كافى است تا تو را بر عظمت خدا و ظرافت كار و كمال عدل وجود او ره نمايد.
پس منزه است خدايى كه از آسمان آبى فرستاد و بدان سبب هر نوع گياهى سر برآورد، و از آن ساقه اى سبز و از آن دانه اى خوشه وار بيرون آوريم و نيز از جوانه هاى نخل خوشه هايى سر فروهشته پديد آورديم و نيز بستانهايى از تاكها و زيتون و انار، همانند و ناهمانند، به ميوه هايش آن گاه كه بر مى آيند و آن گاه كه مى رسند بنگريد كه در آنها نشانه هاست براى آنان كه ايمان مى آورند. (555) و در زمين قطعه هايى است كه در كنار يكديگر و باغهاى انگور و كشتزارها و درختهاى خرما كه دو تنه از يك ريشه رسته است يا يك تنه از يك ريشه و همه به يك آب سيراب مى شوند ولى در ميوه بعضى را بر بعض ديگر برترى داده ايم ، هر آينه در اينها نشانه هايى است براى كسانى كه عقل خود را به كار گيرند.(556)