فصل 6. فلسفه معراج و چند موضوع ديگر مربوط به معراج

فصل 6. فلسفه معراج و چند موضوع ديگر مربوط به معراج
گفته اند: در معراج رسول خدا صلى الله عليه و آله چند چيز نهفته بود: آزمايش الهى ، نشانى از قدرت و سلطنت خداوند، حكمتى رسا و عبرتى براى خردمندان ، هدايت و رحمت و ثبات براى كسى كه ايمان آورده و تصديق نموده و در كار خدا به يقين رسيده است . پس خداوند او را آن گونه كه خواست در آسمانها سير داد تا آنچه از شگفتيهاى آياتش بخواهد به او بنماياند، تا آنكه از امور غيبى الهى و نهانيهاى ملكوت و سلطنت عظيم خدا و قدرت او كه با آن هر چه بخواهد مى كند چيزها مشاهده نمود.
و در برخى روايات آمده : خداوند پيامبران از جمله ابراهيم و موسى و عيسى را در بيت المقدس براى حضرتش گرد آورد، پس بر آنان پيشنمازى كرد چنانكه بر اهل آسمانها كرد، و نيز براى آنكه سرورى و شرافت آن حضرت را بر اهل آسمانها و زمين كامل نمايد.
و در روايتى آمده : پيامبران بر پروردگارشان ثنا فرستادند و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز ثنا فرستاد و گفت : سپاس خدا را كه مرا رحمت عالميان و بازدارنده مردمان و بشارت دهنده و بيم رسان فرستاد، و قرآن را كه بيان هر چيزى در آن است بر من نازل كرد و امت مرا بهترين امتى كه براى مردم (جهان ) ظاهر شده قرار داد و نيز آنان را امت ميانه و معتدل ساخت و هم آنان را اولين و آخرين قرار داد، و مرا شرح صدر داد، و بار سنگين را از دوش ‍ من برداشت ، و نامم را بلند داشت ، و مرا آغازگر و پايان دهنده قرار داد.
ابراهيم گفت : محمد به اين امور بر شما برترى يافته است .
و در روايتى است كه : خداوند به او فرمود: درخواست كن ، گفت : خداوندا، تو ابراهيم را دوست خود گرفتى ، و به سليمان ملكى عظيم دادى ، آدميان و پريان و ديوان و بادها را مسخر او كردى و او را ملكى دادى كه هيچ كس را پس از او نسزد، و موسى را تورات آموختى و عيسى را انجيل ، و او را چنان ساختى كه كور و پيس را شفا مى داد، و مادرش را از شيطان رجيم پناه دادى و شيطان را بر آن دو تن تسلطى نبود.
خداوند فرمود: من تو را حبيب خود ساختم ، و در تورات نوشته : ((محمد حبيب رحمن است )) و تو را به سوى همه مردم فرستادم ، و امت تو را اولين و آخرين ساختم ، و امت تو را چنان كردم كه جايز نيست خطبه اى بخوانند جز آنكه در آن به عبوديت و رسالت تو براى من گواهى دهند، و تو را نخستين پيامبر در آفرينش و آخرين آنان از نظر بعثت قرار دادم ، و تو را سبع المثانى (1169) دادم كه به هيچ پيامبرى پيش از تو ندادم ، و تو را آيات آخر سوره بقره از گنجينه زير عرشم عطا كردم ، و تو را آغازگر و پايان دهنده ساختم . – اين حديث را عامه روايت كرده اند. (1170)
و در تفسير آيه و لقد راى من آيات ربه الكبرى (و همانا از نشانه هاى بزرگ پروردگارش چيزها ديد) گفته اند: (1171) جبرئيل را در صورت اصلى او ديد.
و گفته اند: پارچه اى سبز رنگ ديد كه تمام افق را گرفته بود.
و گفته اند: خداوند از امور غيبى و اسرار خود چيزها به او نشان داد كه هيچ پيامبرى را پيش از او بر آنها آگاه نساخته بود. و از چيزهايى كه به او وحى كرد اين بود كه : بهشت بر پيامبران حرام است تا تو به آن در آيى ، و نيز بر امتها حرام است تا امت تو به آن درآيند.
گفته اند: معجزه معراج معجزه بزرگى است كه هيچ يك از معجزات انبيا به پاى آن نمى رسد گرچه براى برخى پيامبران معراجهايى بوده است :
معراج نوح عليه السلام در كشتى بود كه با آن در اقطار خشكى و دريا گرديد و امورى از شگفتيهاى آنها مشاهده نمود.
معراج يونس عليه السلام در شكم ماهى بود كه او را به زمين هفتم فرو برد و در آنجا بر امور غامضى از پنهانيهاى آن آگاهى يافت ، و آن معراج است گرچه نسبت به خلقت ما فرود آمدن است (نه بالا رفتن )، زيرا خداى سبحان او كه در زير دريا قرار داشت همان اندازه خبر داشت كه از پيامبر در طبقات آسمانهاى هفتگانه . زيرا خداوند منزه از قرار داشتن در جهت است و نزديكى او به قرب معنوى و بخشيدن كرامت است نه به قطع مسافت . و معراج ساير انبيا نيز همين گونه بوده است .
اما پيامبر ما صلى الله عليه و آله را در معراجش خصايصى عظيم و كراماتى جليل و معارفى ربانى و لطايفى رحمانى و مواهبى ملكوتى و بارقه هايى نورانى و ظرافتهايى بزرگ و تحفه هايى معنوى و علومى قلبى و اسرارى سرى و دقايقى پنهان و حقايقى آشكار و مشاهداتى غيبى و اخلاقى پيامبرانه و اوصافى پاكيزه و تفريحاتى روحانى در حظاير قدس و مقاعد صدق و قربهاى عندى بدون كيفيت و مكان بوده است كه بدان سبب بر ساير آفريدگان فائق آمده و به سعادتهاى ابدى و جاودانى دست يافته است . درود خدا بر او و خاندانش باد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.