آيه شماره 67 از سوره مبارکه یوسف
مواظبت از خود در برابر حسادت مردم
وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ
و گفت اى پسران من [همه] از يك دروازه [به شهر] در نياييد بلكه از دروازههاى مختلف وارد شويد و من [با اين سفارش] چيزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمىتوانم داشت فرمان جز براى خدا نيست بر او توكل كردم و توكلكنندگان بايد بر او توكل كنند
عاطفه پدرى حتّى نسبت به فرزندان خطاكار، از بین نمىرود. «یا بنّى»
چارهاندیشى وتدبیر براى حفظ سلامت فرزندان، لازم است. «یا بنىّ لا تدخلوا…»
وقتى توصیه كننده عالم و آگاه است، لازم نیست فرمانبر از فلسفهى آن دستور آگاه باشد. (فرزندان یعقوب فرمان «لا تدخلوا…» را عمل كردند و فلسفه و راز آن را نپرسیدند)
از بهترین زمانهاى موعظه، در آستانه سفر است. یعقوب در آستانهى سفر فرزندان به آنان گفت: «یا بنىّ لاتدخلوا من باب واحد»
جلو حساسیّتها، سوءظنها و چشمزخمها را بگیرید، ورود گروهى جوان به منطقهى بیگانه، عامل سوءظن و سعایت است. «لاتدخلوا من باب واحد»
لطف و قدرت خداوند را منحصر در یك راه نپندارید، دست او باز است و مىتواند از هر طریقى شما را مدد رساند. «لاتدخلوا من باب واحد»
فقط بازدارنده و نهى كننده نباشید، بلكه راه حل نیز ارائه دهید. «لاتدخلوا… و ادخلوا»
براى رسیدن به مقصود بایستى راههاى مختلف را پیمود. «و ادخلوا من ابواب متفرّقه»
مدیر خوب باید علاوه بر برنامهریزى، حساب احتمالات را بكند، زیرا انسان در ادارهى امور خود مستقل نیست. یعنى با همه محاسبات و دقّتها باز هم دست خدا باز است و تضمینى براى انجام صددرصد محاسبات ما نیست. «وما اُغنى عنكم من اللَّه من شىء»
در برابر مقدّرات حتمى خداوند، چارهاى جز تسلیم نیست. «ما اغنىعنكم من اللَّه من شىء»
حاكم مطلق هستى، خداوند است. «ان الحكم الاّ للَّه»
هم احتیاط و محاسبه لازم است؛ «لاتدخلوا…» و هم توكل به خداوند ضرورى است. «علیه توكّلت
به غیر خداوند، توكل نكنید. «علیه توكّلت» چرا كه او به تنهایى كفایت مىكند «وكفى باللَّه وكیلا» و بهترین وكیل است. «نعم الوكیل»
یعقوب، هم خود توكل كرد و هم دیگران را با امر به توكل تشویق نمود. «توكّلت… فلیتوكّل…»