آيه شماره 19 از سوره مبارکه نمل

آيه شماره 19 از سوره مبارکه نمل
نعمت خود و فرزندان « ولادت امام جواد علیه السلام »


فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ

نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ

صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ


از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس بگزارم و به كار شايسته‏اى كه آن را مى‏پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏خويش در ميان بندگان شايسته‏ات داخل كن
یكى از اصول و شرایط رهبرى و مدیریّت، سعه‏ى صدر است. حضرت سلیمان جمله‏ى «لایشعرون» را آن هم از مورچه‏اى مى‏شنود، ولى به روى خود نمى‏آورد و لبخند مى‏زند. «فتبسّم»
hنتقاد وحرف حقّ را از هر كس بشنوید و از آن استقبال كنید. (سلیمان سخن مورچه را پسندید) «فتبسّم» انتقادپذیرى، یك ارزش است.
خداوند اولیاى خود را تحت تربیت مخصوص خود قرار مى‏دهد. «و هم لایشعرون – فتبسّم» خداوند، سلیمان را با آن مقام و سلطنتش گرفتار حرف یك مورچه مى‏كند تا بدین وسیله در وجود او تعادل برقرار كند.
زمانى باید شاد و خندان باشیم كه حتّى مورچه‏ها به عدالت ما امیدوار باشند. «و هم لایشعرون – فتبسّم»
خنده‏ى انبیا، تبسّم است نه قهقهه. سلیمان در حالى كه خنده‏اش گرفته بود، تبسّم كرد. «فتبسّم ضاحكا»
سلیمان سخنان مورچه را فهمید و به زیردستان خود توجّه كرد. «من قولها»
دعا، مخصوص هنگام اضطرار نیست؛ انبیا در اوج عظمت و قدرت دعا مى‏كردند. «ربّ»
توفیق شكرگزارى را از خدا بخواهیم. «ربّ اوزعنى أن اشكر»
انسان در برابر نعمت‏هایى كه تاكنون به او رسیده باید شكر كند و در برابر مسئولیّت آینده باید به فكر عمل صالح و جلب رضاى خدا و ملحق شدن به نیكان باشد. «اشكر – اعمل صالحا …»
فرزندان، هم باید در مقابل نعمت‏هایى كه خداوند به آنان داده شكر كنند و هم در مقابل نعمت‏هایى كه به والدین آنان داده است. «علىّ و على والدىّ»
شكر خدا تنها با زبان نیست، عمل صالح و استفاده‏ى صحیح از نعمت‏ها نیز شكر الهى است. «اشكر… اعمل صالحا»
سلیمان با آن كه لشكریان فراوان و حاكمیّت قوى دارد و زبان حیوانات را نیز مى‏داند، باز به فكر عمل صالح است نه به دنبال لذّت و توسعه‏ى قدرت و افتخار. «اعمل صالحا»
دعا وتلاش حاكمان باید براى انجام كار خوب باشد. «اعمل صالحا»
كار، به شرطى نیك است كه خداپسند باشد. «صالحاً ترضاه»
كار نیكى ارزش دارد كه رضاى خدا را جلب كند، نه فقط رضاى مردم را. «صالحاً ترضاه»
عالى‏ترین مقصد در حكومت صالحان، رضاى خداست. «ترضاه»
زندگى در جامعه صالح ارزش است، نه زندگى در میان مردم ناصالح، آن هم به خاطر رفاه یا درآمد و لذّت. «ادخلنى… فى عبادك الصالحین»
برخوردارى از امكانات، و قدرت امروز خود را نشانه‏ى رسیدن به رحمت الهى ندانید و براى رشد و تعالى خود دعا كنید. «و ادخلنى»
امكانات انسان، نتیجه‏ى كار او نیست بلكه از رحمت الهى سرچشمه مى‏گیرد. «برحمتك»
هر كس، در هر شرایطى باید به رحمت الهى متوسّل شود، حتّى پیامبران.«برحمتك»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.