تركيب انسان از روح و بدن

3 – معادشناسى
تركيب انسان از روح و بدن
كسانى كه به معارف اسلامى تا اندازه اى آشنايى دارند مى دانند كه در خلال بيانات كتاب و سنت ، سخن روح و جسم يا نفس و بدن بسيار به ميان مى آيد و يا اينكه تصور جسم و بدن كه به كمك حس درك مى شود تا اندازه اى آسان است و تصور روح و نفس ، خالى از ابهام و پيچيدگى نيست .
اهل بحث از متكلمين و فلاسفه شيعه و سنّى در حقيقت ((روح ))، نظريات مختلفى دارند ولى تا اندازه اى مسلم است كه روح و بدن در نظر اسلام دو واقعيت مخالف همديگر مى باشند. بدن به واسطه مرگ ، خواص حيات را از دست مى دهد و تدريجا متلاشى مى شود ولى روح نه اينگونه است بلكه حيات بالا صاله از آن روح است و تا روح به بدن متعلق است ، بدن نيز از وى كسب حيات مى كند و هنگامى كه روح از بدن مفارقت نمود و علقه خود را بريد (مرگ ) بدن از كار مى افتد و ((روح )) همچنان به حيات خود ادامه مى دهد.
آنچه با تدبر در آيات قرآن كريم و بيانات ائمه اهل بيت عليهم السّلام به دست مى آيد اين است كه روح انسانى پديده اى است غير عادى كه با پديده بدن ، يك نوع همبستگى و يگانگى دارد. خداى متعال در كتاب خود مى فرمايد:
ا اْلا نْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فى قَرارٍ مَكينٍ ثُمَ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً وَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا اْلْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ اَنْشَاءناهُ خَلْقاً آخَرَ ) (198)
يعنى :((تحقيقا ما انسان را از خلاصه اى كه از گل گرفته شده بود آفريديم ، سپس او را نطفه اى قرار داديم در جايگاه آرامى ، سپس نطفه را خونى بسته كرديم پس خون بسته را گوشتى جويده شده كرديم ، سپس گوشت جويده شده را استخوانهايى كرديم ، پس استخوانها را گوشت پوشانيديم پس از آن او را آفريده ديگرى بى سابقه قرار داديم )).
از سياق آيات روشن است كه صدر آيات ، آفرينش تدريجى مادى را وصف مى كند و در ذيل كه به پيدايش روح يا شعور و اراده اشاره مى كند آفرينش ديگرى را بيان مى كند كه با نوع آفرينش قبلى مغاير است .
و در جاى ديگر در پاسخ استبعاد منكرين معاد به اين مضمون كه انسان پس از مرگ و متلاشى شدن بدن و گم شدن او در ميان اجزاى زمين چگونه آفرينش تازه اى پيدا كرده انسان نخستين مى شود، مى فرمايد:((بگو فرشته مرگ ، شما را از ابدانتان مى گيرد پس از آن به سوى خداى خودتان برمى گرديد؛ يعنى آنچه پس از مرگ متلاشى گشته و در ميان اجزاى زمين گم مى شود، بدنهاى شماست ولى خودتان (ارواح ) به دست فرشته مرگ از بدنهايتان گرفته شده ايد و پيش ما محفوظيد (199) )).
گذشته از اينگونه آيات ، قرآن كريم با بيانى جامع ، مطلق روح را غير مادى معرفى مى كند؛ چنانكه مى فرمايد:((از تو حقيقت روح را مى پرسند بگو روح از سنخ امر خداى من است (200) )).
و در جاى ديگر در معرفى امر خود مى گويد:((امر خدا وقتى كه چيزى را خواست اين است و بس كه بفرمايد بشو، آن چيز بى توقف مى شود و ملكوت هر شى ء همين است (201) )).
و مقتضاى اين آيات آن است كه فرمان خدا در آفرينش اشياء، تدريجى نيست و در تحت تسخير زمان و مكان نمى باشد، پس روح كه حقيقتى جز فرمان خداوند ندارد مادى نيست . و در وجود خود خاصيت ماديت را كه تدريج و زمان و مكان است ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.