دستور نگرفتن سهم امام(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، به خاطر حفظ جان وكلا
به عبيدالله بن سليمان، وزير طاغوت وقت، خبر دادند كه حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف)داراى چند وكيل است كه سهم امام ها را به نمايندگى از آن حضرت، از شيعيان مى گيرند.
وزير تصميم گرفت تا وكيل ها را دستگير كند، جريان را با خليفه در ميان گذاشت، خليفه گفت : به جستجوى خود آن مرد (حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ) بپردازيد و ببينيد در كجاست؟
سليمان (پدر وزير) گفت: به نظر من افرادى جاسوس را مى گماريم، كه (به عنوان شيعه ) مبلغى پول بابت سهم امام نزد وكيلهاى ناحيه مقدسه ببرند، وقتى كه پول را به وكيل دادند و آن وكيل قبول كرد، بى درنگ وكيل را دستگير مى كنيم.
بنا شد همين تصميم اجرا گردد، از ناحيه مقدسه ، نامه اى به وكلاء رسيد كه از هيچكس پول قبول نكنيد و از گرفتن سهم امام (عجل الله تعالي فرجه الشريف) خود دارى كنيد.
جاسوسها پراكنده شدند، يكى از آنها نزد محمد بن احمد يكى از وكلاى امام آمد و در خلوت به او گفت: مالى بابت سهم امام (عجل الله تعالي فرجه الشريف) همراه دارم، مى خواهم به شما بدهم.
محمد گفت: اشتباه كردى، من از اين موضوع بى اطلاع هستم .
آن جاسوس، همواره با مهربانى و نيرنگ خود، مى خواست پول را به او بدهد، ولى محمد بن احمد، خود را به نادانى مى زد، به اين ترتيب جاسوسها به كشف راز، دست نيافتند.
الكافي ، باب مولد الامام حديث 30، ج 1،ص 525.
|