هرچه نوشته بود در آتش سوزاند ( 2)

هرچه نوشته بود در آتش سوزاند ( 2)

خواهد گفت: امكان دارد، چون او اگر به مطلبی توجه كند می فهمد و درك می كند. هنگامی كه جواب مثبت داد بگو: از كجا اطمینان پیدا كرده ای كه مراد و منظور قرآن همان است كه تو می گویی؟! شاید گوینده قرآن منظوری غیر از آنچه تو به آن رسیده ای داشته باشد، و تو الفاظ و عبارات را در غیر معانی و مراد آن بكار می بری! آن مرد نزد اسحاق كندی رفت، و به همان ترتیب با او مهربانی كرد تا سرانجام سؤال را مطرح نمود،كندی از او خواست كه سؤال خود را تكرار كند، و به فكر فرو رفت، وآن را بنا بر لغت محتمل بر حسب اندیشه ممكن دانست.
شاگردش را سوگند داد كه این سؤال از كجا برای تو مطرح شد. شاگرد گفت: چیزی بود كه به خاطرم رسید و سؤال كردم! گفت: ممكن نیست تو و افرادی مانند تو به چنین سؤالی راه یابند. بگو این سؤال را از كجا آوردی؟
شاگرد گفت: ابو محمد امام حسن عسكری (علیه السلام) به من چنین فرمان داد.
كندی گفت: اینك درست گفتی، چنین سؤالی جز از آن خاندان نمی تواند باشد، آنگاه آنچه در آن زمینه نوشته بود در آتش ریخت و سوزاند

(مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص424)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.