معنويت در مبارزه

معنويت در مبارزه  

در صبح عاشورا شمر، آن بدبختى كه شايد در دنيا نظير نداشته باشد، شتاب داشت كه بيايد از جلو اوضاع را ببيند. اصرار داشت كه از پشت خيمه ها بيايد بلكه دست به يك جنايتى بزند، ولى نمى دانست كه امام حسين (ع ) قبلا دستور داده كه خيمه ها را نزديك به يكديگر، به شكل منحنى برپا دارند، پشت آنها را خندق بكنند و در آن آتش برپا بكنند، تا دشمن نتواند حمله كند. وقتى شمر ملعون آمد و با اين وضع مواجه شد ناراحت گرديد و شروع كرد به فحاشى كردن . يكى از اصحاب امام حسين (ع ) عرض كرد يا اباعبدالله ، اجازه دهيد الان او را با يك تير از پاى دربياورم . حضرت فرمودند: نه . او گمان كرد كه حضرت توجه ندارند كه شمر ملعون چه خبيثى است . حضرت امام حسين (ع ) در جواب اصحاب ، عرض كرد: من او را مى شناسم كه چه فرد شقى است . اصحاب گفتند: پس چرا اجازه نمى دهيد به حساب او برسيم ؟ حضرت فرمودند: من نمى خواهم تا در ميان ما جنگ برقرار نشده است ، من جنگ را شروع كرده باشم تا آنها دست به جنگ و خونريزى نزنند من دست به جنگ نمى زنم و شروع نمى كنم .

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.