وقتى كفار و مشركان و منافقان و اهل گناه ، در آستانه مرگ و رفتن به عالم ((برزخ )) قرار مى گيرند، خود را در حال بريده شدن از اين جهان و قرار گرفتن در جهان ديگر مى بينند، پرده هاى غرور و غفلت از مقابل ديدگانشان كنار مى رود. گويى سرنوشت دردناك خويش را با چشم خود مى بينند. عواقب شوم عمر و سرمايه هاى از دست رفته و كوتاهى هايى كه در گذشته كرده و گناهانى را كه مرتكب شده اند، در آن جا مشاهده مى كنند. اين جا است كه ناله و فرياد آنها بلند مى شود و مى گويند:
((اى پروردگار! ما را به دنيا برگردان شايد گذشته خود را جبران كنيم و عمل صالحى در برابر آن چه ترك كرده ايم به جا آوريم )).(127)
اما از آن جا كه قانون آفرينش ، چنين اجازه بازگشتى را به هيچ كس ، (نه نيكوكاران و نه بدكاران ) نمى دهد، به آنها چنين پاسخ داده مى شود:
((هرگز ره بازگشتى وجود ندارد، اين سخنى است كه به زبان مى گوييد، اين لقلقه كلامى بود كه در دنيا با خود داشتيد))(128).
اگر كافران را رسد مرگ پيش
|
پشيمان بگردند از كار خويش
|
كه شايد به جبران اعمال بد
|
كه با حسرتى تلخ از بطن جان
|
بيارند اين نكته را بر زبان
|
اين سخنى است كه هرگز از اعماق دلى با اراده و آزاد برنخواسته ، اين همان سخنى است كه هر بدكارى به موقع گرفتار شدن در چنگال مجازات و هر قاتلى به هنگام ديدن چوبه دار مى گويد.
به آنها گفته مى شود: مگر در دنيا نبوديد و حجت بر شما تمام نشد؟ مگر خورشيد و ماه بر شما طلوع و غروب نداشت و مهلت تمام نشد؟ مگر حقايق به شما نرسيد؟ مگر عاجز و از مستضعفين بوديد، مگر از سرمايه هاى عمر و علم و قدرت و فراغت و امنيت به اندازه كافى و وافى در اختيار نداشتيد؟ چرا عمل نكرديد؟ با غفلت مى خوابيديد و بيدار مى شديد؟ مگر خواب و بيدارى ها نمونه اى از مرگ و حيات نبود؟ مگر هزاران بار نمرديد و زنده نشديد؟ آيا اين مقدار براى شما كافى نبود؟
مگر صدها بار در تشييع جنازه ها شركت نكرديد و در مجالس ختم و ترحيم حضور به هم نرسانديد و صداى ناله آن مسكين در قبر را نشنيديد كه مى گفت : خدايا! مرا براى تدارك اعمال ، براى بيدارى و هشيارى ، براى پيمودن راه به سوى محبوب مطلق به دنيا برگردان . آيا اينها براى شما كافى نبود؟
امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى جنازه اى را به سوى قبرستان حمل مى كنى ، خود را چنين پندار كه تو آن جنازه اى هستى كه به دوش مردم حمل مى شوى ، چنين پندار كه تو از پروردگارت مسئلت نموده اى ترا به دنيا برگرداند و خداوند دعاى ترا مستجاب نموده و به دنيا بازگردانيده است ! حال ببين چگونه در اعمال خود تجديد نظر مى كنى و گذشته را تدارك مى نمايى !(129)
اگر خداوند آنها را به دنيا برگرداند با همان فكر و عقيده و اعمال و كردارى كه سابقا داشتند برمى گردند، نه آن كه يك نفس پاك و طاهر را خلق كند و به دنيا برگرداند؛ زيرا در اين صورت ديگر آنها افراد سابق نيستند و موجودات ديگرى هستند كه ربطى به آنها ندارند.
اگر آنان را با همان فكر و عقيده اى كه داشتند برگرداند باز همان اعمال و كردار غلطى را كه داشتند از دست نخواهد داد و به دنبال همان فكر و عقيده اى كه داشتند، خواهند رفت .
قرآن در اين باره مى فرمايد: ((اگر آنها را به دنيا برگردانيم باز به همان اعمال و كردار سابق بر مى گردند و آنها در اين حرفى كه مى زنند دروغ مى گويند.))(130)
ببينى در آن حال آن قوم پست
|
سر انگشت حسرت گزيده به دست
|
كه اى كاش ! بارى دگر نيز ما
|
بياورده ايمان به اسلام و دين |