شخصى نقل مى كند: من با جماعتى همراه جنازه يكى از رجال دولت ((ناصر الدين شاه قاجار)) بوديم و به عتبات عاليات مى رفتيم ، در يكى از منزل ها جنازه را نزديك خود گذاشته و مشغول صحبت بوديم . ناگهان ديديم آن تابوت به حركت درآمد و سگى بد صورت از ميان آن بيرون آمد! چون آن كيفيت را مشاهده كرديم تعجب نموده ! كنار تابوت آمديم و نگاه كرديم چيزى در آن نديديم و كفن هم بدون جنازه بود!
ما هم با چوب چيزى شبيه جنازه ترتيب داديم و به صورت ميتى در ميان كفن پيچيده و در تابوت گذاشتيم ، اطراف آنرا با پارچه و شمع بستيم و به عتبات عاليات نقل داديم و در مكان شريفى دفن كرده و مراجعت نموديم . آن شخص مى گويد: من او را مى شناختم ولى براى احترام اسم او را نبردم .(134)