حال كه عذاب برزخى معاويه را خوانديد و از آن اطلاع پيدا كرديد. عذاب برزخى يزيد فرزند خلف آن را هم بخوانيد. ابتدا به هلاكت رسيدن يزيد و بعد از آن عذاب برزخى او را بيان مى كنيم .
يزيد بن معاوية بن ابى سفيان ، بعد از قضيه خونين كربلا و به شهادت رساندن اهل بيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در صحراى سوزان نينوا، در سال 61 هجرى قمرى ، خودش هم در اثر ظلم و جناياتى كه درباره مردم به خصوص مردم مدينه و مكه روا داشت در سال 63 هجرى با طرز عبرت انگيزى در كاخ شخصى خودش به هلاكت رسيد و به زندگى سراسر ننگ و پرماجراى او خاتمه داده شد و بدن خبيث او را در كنار قبرستان باب الصغير (قبرستان عمومى شام ) به گودالى از گودالهاى جهنم به نام ((قبر)) فرو بردند.
در سال 66 وقتى مختار بن ابى عبيده ثقفى قيام كرد و توابين اطراف او را گرفتند و به خون خواهى امام حسين عليه السلام و يارانش بلند شدند. اول ،
كسانى را كه در قتل و كشتار كربلا شركت داشتند به هلاكت رساندند و بدن بعضى از آنان را در آتش قهر خود سوزاندند و دل اهل بيت را شفا دادند.
بعد از به هلاكت رساندن آنها، كسانى كه جلوتر به درك واصل شده بودند قبرهايشان را شكافتند و بدن خبيثشان را بيرون آوردند و آتش زدند. وقتى به قبر يزيد رسيدند، او را شكافتند كه بدنش را آتش زنند، ديدند چيزى در قبر نيست . فقط به اندازه قامت يك انسان ، داخل قبر خاكستر است . معلوم شد آتش قهر و غضب الهى جلوتر او را سوزانده است (عليه و على آبائه اللعنت و العذاب )
نقل شده است : آن ملعون را در بعضى از جزيره ها ديده اند كه او را سرنگون در مقابل آبى آويخته اند و آن شقى و بدبخت پيوسته از تشنگى در برابر آب فرياد و ناله مى كند، اما كسى به او آب نمى دهد.
نيز نقل شده است : وقتى يزيد بن معاويه هلاك شد بعد از آن به صورت سگى در آمده و با نهايت تشنگى در بيابانها سرگردان است و دائما از دور سراب به شكل آب در چشمش ظاهر مى شود. وقتى به آن مى رسد، چيزى غير از سراب وجود ندارد.(263)